کد خبر : 5 تاریخ : 1403/11/14 شماره : 932
چالش‌ها و فرصت‌های سیاست خارجی ایران در دوران ترامپ: فراتر از تقابل منوچهر برون

اظهارات اخیر محمد جواد ظریف، معاون راهبردی رئیس جمهور، در نشست «چشم‌انداز تحولات منطقه و جهان در دوره ترامپ» مبنی بر اینکه آمریکا را نه یک فرصت، بلکه «مزاحمت و غل و زنجیری» برای سیاست خارجی ایران تلقی می‌کند، بازتاب دهنده یک دیدگاه عمیق و ریشه‌دار در میان بخشی از نخبگان سیاسی و تصمیم‌گیران ایران است. این دیدگاه، که با تاکید بر «پایان دادن به مزاحمت‌های آمریکا» همراه است، نه تنها به تنش‌های تاریخی میان دو کشور اشاره دارد، بلکه بیانگر یک استراتژی کلان در حوزه سیاست خارجی ایران است که در آن، کاهش اثرگذاری آمریکا بر تصمیمات و اقدامات ایران، از اولویت بالایی برخوردار است.

 

تحلیل دیدگاه ظریف: ریشه‌ها و پیامدها

دیدگاه ظریف به آمریکا به عنوان یک «مزاحمت» یا «غل و زنجیر» را می‌توان در چارچوب چندین عامل کلیدی تحلیل کرد:

۱. تاریخچه مناقشات: سابقه طولانی اختلافات و منازعات میان ایران و آمریکا، از کودتای 28 مرداد تا حمایت آمریکا از رژیم صدام در جنگ تحمیلی، و همچنین تحریم‌های اقتصادی گسترده، باعث ایجاد بی‌اعتمادی عمیق میان دو کشور شده است. این تاریخچه، باعث شده که در ایران، آمریکا به عنوان یک عامل بازدارنده و مخرب در نظر گرفته شود.

۲. تأثیر تحریم‌ها: تحریم‌های اقتصادی آمریکا، به ویژه در دوره ترامپ، تاثیرات گسترده‌ای بر اقتصاد و معیشت مردم ایران داشته است. این تحریم‌ها، که به منظور فشار بر ایران برای تغییر رفتارش اعمال شده‌اند، باعث شده‌اند که در ایران، آمریکا به عنوان یک مانع اصلی در مسیر توسعه اقتصادی و پیشرفت کشور تلقی شود.

۳. تضاد منافع منطقه‌ای: رقابت‌های منطقه‌ای بین ایران و آمریکا، به ویژه در مسائلی مانند سوریه، یمن، عراق و فلسطین، باعث افزایش تنش‌ها و اختلافات میان دو کشور شده است. در این چارچوب، آمریکا از متحدین خود در منطقه حمایت می‌کند که اغلب با منافع و اهداف ایران در تضاد هستند.

۴. نگاه متفاوت به نظام بین‌الملل: ایران و آمریکا، دیدگاه‌های متفاوتی درباره نظم بین‌المللی و جایگاه خود در آن دارند. ایران، با انتقاد از یکجانبه‌گرایی آمریکا و نظام هژمونیک بین‌المللی، به دنبال تغییر این وضعیت است. این در حالی است که آمریکا، با حفظ موقعیت برتر خود در نظام بین‌الملل، به دنبال محدود کردن قدرت و نفوذ سایر بازیگران از جمله ایران است.

 

با توجه به این عوامل، می‌توان درک کرد که چرا ظریف آمریکا را به عنوان یک «مزاحمت» برای سیاست خارجی ایران تلقی می‌کند. این دیدگاه، بیانگر یک استراتژی کاهش وابستگی و دوری از نفوذ آمریکاست که در آن، ایران تلاش می‌کند تا با گسترش روابط با سایر کشورها، به ویژه در شرق، و تقویت توانمندی‌های داخلی، از فشارهای آمریکا رهایی یابد.

 

بررسی رویکرد ترامپ: قدرت سخت با ابزارهای اقتصادی

نشست داووس، فرصتی برای تحلیل رویکرد دونالد ترامپ به قدرت سخت فراهم کرده است. برآورد بسیاری از حاضران در این نشست نشان می‌دهد که ترامپ، در پی بازگرداندن قدرت سخت آمریکا است، اما با استفاده از ابزارهای اقتصادی، به ویژه تعرفه‌ها، و نه ابزارهای نظامی. این رویکرد، که به «جنگ اقتصادی» مشهور شده است، دارای ویژگی‌های زیر است:

۱. اولویت اقتصاد بر نظامی‌گری: ترامپ، با تمرکز بر مسائل اقتصادی، تلاش می‌کند تا با اعمال فشار بر اقتصاد کشورها، آن‌ها را مجبور به پذیرش خواسته‌های خود کند. این رویکرد، نشان دهنده تغییر در اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا است که در آن، قدرت اقتصادی به عنوان یک ابزار کلیدی در نظر گرفته می‌شود.

۲. تحریم‌های هدفمند و گسترده: ترامپ، با اعمال تحریم‌های گسترده و هدفمند، تلاش می‌کند تا منابع مالی کشورها را محدود کرده و آن‌ها را از دسترسی به بازارهای بین‌المللی محروم کند. این رویکرد، می‌تواند تأثیرات جدی بر اقتصاد و معیشت مردم داشته باشد.

۳. یکجانبه‌گرایی در تصمیم‌گیری: ترامپ، اغلب به صورت یکجانبه و بدون مشورت با متحدین خود، تصمیماتی را اتخاذ می‌کند که می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر روابط بین‌المللی داشته باشد. این رویکرد، باعث ایجاد بی‌اعتمادی و عدم قطعیت در سطح جهانی شده است.

 

با توجه به این ویژگی‌ها، می‌توان دریافت که رویکرد ترامپ به قدرت سخت، دارای چالش‌های خاصی برای ایران است. در این شرایط، ایران باید با اتخاذ استراتژی‌های مناسب، از تأثیرات منفی این رویکرد بر اقتصاد و امنیت خود بکاهد.

 

فرصت‌های پیش روی ایران: فراتر از تقابل

با وجود چالش‌های موجود، ایران می‌تواند با بهره‌گیری از فرصت‌های جدید، رویکرد متفاوتی در سیاست خارجی خود اتخاذ کند. این فرصت‌ها عبارتند از:

۱. توسعه روابط با شرق: ایران می‌تواند با تقویت روابط خود با کشورهایی مانند چین، روسیه، هند و سایر کشورهای آسیایی، از وابستگی خود به غرب بکاهد و منابع جدیدی برای توسعه اقتصادی خود پیدا کند.

۲. تمرکز بر دیپلماسی اقتصادی: ایران می‌تواند با تمرکز بر دیپلماسی اقتصادی، تلاش کند تا با جلب سرمایه‌گذاری خارجی و توسعه تجارت با سایر کشورها، از تحریم‌های آمریکا رهایی یابد.

۳. تقویت توانمندی‌های داخلی: ایران می‌تواند با سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف اقتصادی، به ویژه در بخش‌های تولیدی و فناوری، توانمندی‌های خود را تقویت کند و به سمت خودکفایی حرکت کند.

۴. ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای: ایران می‌تواند با ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای و تقویت روابط خود با کشورهای همسایه، از فشارهای خارجی بکاهد و موقعیت خود را در منطقه بهبود بخشد.

۵. توسعه دیپلماسی عمومی: ایران می‌تواند با بهره‌گیری از دیپلماسی عمومی، تلاش کند تا تصویر مثبتی از خود در سطح جهانی ارائه دهد و با جلب افکار عمومی، از فشارها و تهدیدهای خارجی بکاهد.

 

گذار از تقابل به تعامل هوشمندانه

در نهایت، سیاست خارجی ایران در دوران ترامپ، نیازمند یک رویکرد هوشمندانه و متوازن است. ایران باید با در نظر گرفتن چالش‌ها و فرصت‌های موجود، استراتژی‌هایی را اتخاذ کند که به حفظ منافع ملی و توسعه پایدار کشور کمک کند. این رویکرد باید از تقابل صرف فراتر رفته و به سمت تعامل سازنده و هوشمندانه با جهان حرکت کند. به عبارت دیگر، ایران باید بتواند در عین حفظ اصول و ارزش‌های خود، با سایر کشورها به تعامل بپردازد و از فرصت‌های موجود برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند.