مسعود جعفرزادهجهرمی_در تهران و بیش از ۴۰ شهر و ۲۲ استان کشور تنش آبی بیداد میکند و این مشکل در شهرهای بزرگ و کلانشهرها با توجه به میزان مصرف و نیاز آبیشان شدت بیشتری دارد. بهواقع میتوان ادعا کرد که در حال حاضر تقریباً سهچهارم پهنه کشور در معرض تنش آبی است و اگر اشتباه نکنم امسال هشتمین یا نهمین سال پیدرپی هست که کشور ما آبی و خشک سالی را تجربه میکند و البته بعضی پیشبینیهای بدبینانه بر این نکته تأکید میکنند که کشور ایران وارد یک دوره ۳۰ ساله خشک سالی شده که ممکن است کشت و زرع و کشاورزی و محیط زیست سرزمینمان را مورد تهدید جدی قرار دهد پس موضوع، بسیار جدی و بحران، واقعی است.
وزارت نیرو اعلام کرده ذخایر پشت سدهای کشور نسبت به سال قبل ۲۶ درصد کاهش یافته که تازه سال قبل هم وضعیت، مطلوب نبوده و ذخایر پشت سدهای کشور نسبت به سال قبلترش به میزان قابل توجهی کاهشی بوده است.در این میان بدترین و بحرانیترین وضعیت را تهران دارد و سدهای تأمین کننده آب این ابرشهر یعنی سدهای چهارگانه کرج، امیرکبیر، لتیان و لار در کمترین حد ذخیره آبی خود طی سالهای اخیر قرار دارند.
وضعیت بغرنجی است که با آن روبهرو شدهایم که در درجه اول، دستاندرکاران و برنامهریزان در این بحران پیش آمده نقش دارند چرا که با برنامهها و پروژههای بعضاً غلط و کارشناسی نشده و نیز مجوز دادن بیحساب و کتاب به چاههای کشاورزی و عدم نظارت بر کشتهای آببر و محصولات جالیزی همچون هندوانه و نداشتن الگوی کشت و مسائلی از این قبیل آن هم در کشوری چون کشور ما با میانگین بارندگی کم و سرزمینی نیمهخشک زمینهساز چنین شرایط بغرنجی6 شدهاند، البته بیانصافی است که تقصیرات را فقط و فقط متوجه مسئولان و دستاندرکاران بدانیم و باید اذعان کنیم که ما مردم هم مصرف بیرویه داریم و بیشتر از استاندارد و حد معمول مصرف میکنیم و به نوعی آب را هدر میدهیم، در زمینه کشاورزی هم علاوه بر پروانههای صادره برای چاههای کشاورزی که مسبب کنترل نکردنشان مسئولین مربوطه هستند تعداد زیادی چاههای غیرمجاز حفر شده که میزان برداشت از آبهای زیرزمینی را بهنحو بسیار چشمگیری افزایش دادهاند.
نکته دیگر هم که در جای خود قابل توجه است روشهای سنتی و بسیار ناکارآمد آبیاری است که میزان و حجم آب مصرفی در کشاورزی را به شدت بالا میبرد، همه اینها بهتدریج شرایط را به جایی رسانده که امروز با بحران کمآبی شدید مواجهیم و به نقطه خطرناک غیرقابل برگشت رسیدهایم.
مسلم است که برای مهار این بحران هر دم فزاینده علاوه بر عزم جزم مسئولان و برنامهریزی دقیق، حساب شده و همهجانبه، همکاری و همراهی مردم هم ضروری است، البته ملت ما نشان دادهاند که همیشه در همه مراحل و مقاطع حساس پای کار بوده و آگاهانه یاریگر مسئولان برای پیشبرد امور کشور بودهاند و این مهم در شرایط حال حاضر که بر اثر تجاوز خارجی زمینه اتحاد و انسجام ملی بیشتر فراهم شده عملیتر است.
این نکته هم قابل ذکر است که اتحاد و انسجام ملی که این روزها مرتب از آن دم میزنند فقط با حرف و شعار و خواهش و تمنا و درخواست از مردم محقق نمیشود بلکه باید با کار و تلاش شبانهروزی برای این مردم خوب و همیشه پای کار و جلب رضایت آنان و خستگینشناسی و رسیدگی به مشکلات و گرفتاریهایشان و دخالت دادنشان در امور کشور و توجه به دغدغههایشان و فراهم آوردن زمینه نقد و نظر و خلاصه اهمیت بیشتر دادن به مردم زمینه تحقق عملی اتحاد و انسجام ملی را فراهم آورد. حداقل حق مردم این است که در مسائل و مواردی که به امنیت ملی مربوط نمیشود در جریان امور قرار گیرند و حداقل از مشکلات و گرفتاریها باخبر باشند. در همین قضیه بحران کمآبی، تجربه شخصی و نزدیک خودم این است که دو سه روز پیاپی آب مجتمع مسکونی ما ساعتهای زیادی بدون اعلام قبلی قطع شد که این خودش مشکلی اضافه بر مشکل بیآبی است و امکان هرگونه برنامهریزی و واکنش را از آدمیسلب میکند.
حال هم راهکار درست این است که مسئولان و دستاندرکاران با مردم حرف بزنند و بیپرده و صریح و صادقانه مشکلات و مسائل را با آنان در میان بگذارند تا زمینه همکاری و همراهی مردم فراهم و با کمک ملت گرههای کور باز شود چرا که تجربه ثابت کرده هر جا پای مردم به میان آمده و از نیروی آنان استفاده شده گرهها باز گردیده و بسیج نیرو و عزم و همت مردمیدر کنار برنامهریزی و تدبیر گردانندگان امور میتواند راههای بسته را بگشاید و ناممکنها را ممکن سازد. به هر صورت اگر یک برنامه ملی حساب شده برای مقابله با بحران کمآبی طرحریزی و اجرا نشود و تدابیر لازم در این زمینه اندیشیده نشود محیط زیست، کشاورزی و آینده سرزمینی کشورمان و آبادی این فلات پهناور و زیست سالم و رفاه و آسایش مردم این کهن مرز و بوم در معرض تهدید جدی خواهد بود.