محمد مالی ـ در توییتر نوشتم؛ «امروز باید یقه مدیرانی را بگیریم که کارون و دز و کرخه و مارون و جراحی و هلیلرود و زایندهرود را به کابین صنایعآببر اصفهان و یزد و کرمان و قم بردند و مرکز کشور که هم میتوانست پایتخت باشد و هم قطب گردشگری داخلی و خارجی، را با بارگزاری بیش از استاندارد جمعیت و صنعت نابود کردند.» مخاطبی پرسید: «حالا چه اقدامی میشود برای نجات کشور انجام داد؟»
پاسخ گرفت: «خیلی کارها. ولی شوربختانه، فرمان امور و هدایت کارها دست متخصص و اهل فن نیست.»
ـ واقعیت غیرقابل انکار این است که؛ مدیریت منابع آب کشور در سطوح عالی وزارت نیرو و جهادکشاورزی اگر دست افرادی نبود که سطح فهم و سواد اکابر دارند، دو سال متمادی ۱۴۰۳و ۱۴۰۴ سطح زیرکشت و کارگاههای صنعتی فعال آببر در همه استانها گسترش و افزایش نمییافت. در مساله کمبود آب در ایران، مردم هیچ تقصیری ندارند.
ـ بگذارید یک مثال ساده بزنم. چند روز پیش دیدم که مغازه شویندهفروشی سر کوچهمان، یکشبه تبدیل به کامپیوترفروشی شد با همان فروشنده. یاد مملکتمان افتادم که وزیر صمت یک دولت با رویکرد سیاسی متفاوت، یکشبه میشود وزیر نیرو دولت دیگر! و بعد انتظار سامان و گشایش امور داریم و به طلسم و ماورا پناه میبریم. این بیآبی و بیبرقی نتیجه خانهنشینی و کوچ نخبههاست. و هر کدام از ما میتوانیم نامهایی از کارشناسان نخبه را مرور کنیم که در این چند سال اخیر در سایه مدیریت لمپن، بیسواد، سیاستزده و ویژهخوار، چه انگها نخوردند و زیر بار چه فشارها که نرفتند و عاقبت وطن را گذاشتند توی چمدانی و برای همیشه رفتند.
ـ بزرگترین خیانتی که در حق مدیریت منابع آب در ایران 4 دهه اخیر شد، و البته ریشه در توسعه مرکز ـ پیرامون و بیمار ایران در 100 سال گذشته داشت که به نوار مرزیِ دور از پایتخت به مثابه قلک یا شرکتی برای تولید ثروت کشور مینگریست و مردم این مناطق را از سرفصل توسعه حذف مینمود؛ طرحهای انتقال بینحوضهای آب بود. این طرحها تا جایی پیش رفته که به قطع میتوانیم بگوییم؛ تداوم برداشت از سرشاخههای کارون به نابودی ۴ استان و خالی از سکنه شدن نوار مرزی و نقاط فوقاستراتژیک جنوبغرب کشور میانجامد. کارون حتی یک قطره آب برای انتقال ندارد. زنجیره سدها بر روی کارون باید اصلاح شود. مدیریت و توزیع منابع آب بر اساس الزامات محیط زیستی و نه زور و لابی باشد.
ـ در این روزها، تا صداهای بهحق، کارشناسی و مطالبهگرانه از خوزستان در راستای صیانت از امنیت و مصالح ملی برخاسته، و یکی از این صداها از سوی استاندار خوزستان بوده است، دوباره زمزمههایی مبنی فشار و لابی برای خاموش نمودن مدیریت محلی مدافع کارون و سایر آبهای جاری شنیده میشود. از این روست که باید بگوییم و تأکید کنیم که؛ مافیای آب بداند، مردم خوزستان نمیگذارند همان نسخهای که برای استاندار محبوبشان مقتدایی پیچیده شد که جرمی جز دفاع از منافع خوزستان در برابر ظلم و تبعیض مرکز نداشت، برای موالیزاده استاندار فعلی که در برابر انتقال آب و صنایع آلاینده ایستاده است، بپبچند و او را حذف کنند.