بیتاله بابادی _ دانشگاه سهگوش امانیه اهوازرا ازغریبی، بیکسی و تنهایی نجات دهید!
در سالهای ۱۳۰۸و۱۳۱۵هجری شمسی سه یاردبستانی بهوجود آمده موجب خوشنودی مردم اهوازو خوزستان شد.
اولی: دانشگاه سه گوش.
دومی: پل سیاه مخصوص قطار.
سومی: پل سفید یا قوسی.
بنابراین، دومی و سومی در حال خدماترسانی هستند.
اما اولی، دانشگاه سهگوش غریب و تنها و بیکس در حال پوسیدن و زنگخوردن با تابلوئی خندهدار و مسخره عرضاندام میکند!
این دانشگاه اولین بار بهعنوان بانک ملی پایهگذاری و تأسیس و بعد از مدتی مرکز استانداری استان ششم (خوزستان) شد و در سال ۱۳۲۱ در جنگ جهانی دوم توسط خارجیها اشغال شد.
در سال ۱۳۳۶ از بانک ملی خریداری گشت و بهمدت چندین سال دانشکده پزشکی و در سال۱۳۵۰دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی شد.
چند روز پیش هنگام ظهر با پای پیاده از کنار این میراث گرانبها یکصدساله رد شدم، شرجی هوا و گرما صورتم را خیس و از غریبی این بنای تاریخی اشکم جاری.
راننده پژو سفید رنگی درب ورودی غربی پارک کرده بود، گفت: چه شده؟ چرا گریه میکنی؟ دو برگه دستمال کاغذی بهدستم داد تا اشکهایم را پاک کنم.
گفتم: کشورهای دیگر از نداشتههای خود داشته درست میکنند، اما مسئولین ما این بنای با افتخار را بهحال خود رها کردند، نمیدانم، چه شده، دو رفیق و همدرنگ هر دو غریب، رودخانه کارون و دانشگاه سهگوش در کنار هم و هر دو نالان.
کارون با زبان بیزبانی به دانشگاه سهگوش میگوید:
توغَرِیو مُو هم غریو هر دُومون غریوزا، موجای کثافاتم توجای زَنگا.
موجای قاذوراتم و فاضلابها، تو سرپا واسادی بیکس و تِهنا.
گفتم: پنجرههایش اکسیده و زنگخورده، شیشههایش شکسته، دربهایش داغون داخل پنجرهها بهشکل زنندهای آجر و بلوک چینی، خلاصه جهنمی از آن باقی مانده است.
کلاً یکبار به این دانشگاه آمدم سال ۱۳۵۵، ما دانشجویان تربیت دبیری را برای سخنرانی زندهیاد مرحوم محمودجعفریان ریاست رادیو تلویزیون کشور به اینجا آوردند. دو ساعت بدون یک لحظه مکث پیرامون خلیج همیشه فارس صحبت کرد.
از داریوش، شاه پُرآوازه هخامنشی و حفر کانال سوئز و آوردن آبهای دریای مدیترانه و رود نیل به دریای پارس و شکست پرتغالیها توسط شاه عباس صفوی و جزایر و بنادر خلیج فارس و دریای عمان و بهدست گرفتن سه جزیره تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی توسط نیروهای ایران و خلاصه اهمیت استراتژیکی، آنقدر شیرین صحبت میکرد که آدم حَظ میکرد، دیگه خسته شده بودم و سالن را ترک کردم اما دیگران گفتند سه ساعت و نیم سخنرانی کرد.
بههرحال تاریخ معلم انسانهاست و باید فراز و فرودهای تاریخی را حفظ کرد و این سزاوار دانشگاه سهگوش نیست این چنین مضحکه!
استاندار، دانشگاه شهید چمران، میراث فرهنگی، شهرداری، آموزشوپرورش و تمام مسئولین استان، تابلویش و آشغالهای موجود در کنار دو درب و وسط حیات و پنجرههای اوراق شده و دربدرش را دیدم، شما ندیدید!؟
بهعنوان یک معلم شرمنده شدم که این ساختمان تاریخی را رویت کردم.
بنابراین فوراً بهجای پلمپ آن باید اصل تعمیر و نگهداری که یک اصل ارتشی و نظامی است در موردش اجرا شود، دیگر اینکه بعضی از کنفرانسهای بعدازظهر را در اینجا برگزارکنند و بهعنوان یک محل گردشگری مورد استفاده قرار گیرد، همانطوریکه شهرداری تبریز، محل شهرداری قدیم خود را با همین قدمت، با کادری مجهز مکان گردشگری کرد.
بیاییم قدر داشتههای خود را بدانیم.