رئوف پیشدار ـ من فکر میکنم وقتی هشتاد درصد مردم ـ گزارش مجلس ـ سکوهای فیلتر شده را با انواع فیلترشکن دور میزنند، ساختار دریافته که فیلترینگ اینترنت شکست خورده است، اما چرا در رفع آن دستدست میکند، علتش بهنظرم میتواند؛ نگرانی از خواستههای بعدی مردم بهویژه آنهایی است که در فصل سوم قانون اساسی آمده و تاکنون راکد بوده و ساختار در واکنشهایش در دورههایی نشان داده که آمادگی اجرایی کردن آنها را ندارد، یا زمینه را مناسب نمیداند، مانند :
حق برابری همهی مردم در برابر قانون ـ حق برخورداری همهی مردم از حقوق مساوی، بدون در نظر گرفتن رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها ـ حمایت یکسان قانون از زن و مرد و برخورداری هر دوی آنها از همهی حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی ـ حق برخورداری مردم از امنیت و مصونیت از جهت حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل ـ حق مصونیت از تجسس ـ حق برخورداری از امنیت و مصونیت قضایی؛ برائت، منع شکنجه، منع هتک حیثیت و تعرض ـ حق آزادی بیان، قلم و مطبوعات در حدود مقرر در اسلام ـ حق برخورداری از آزادیهای گروهی؛ مانند تشکیل احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی و راهپیماییها ـ حق آزادیهای فکری و عقیدتی و منع تفتیش عقاید ـ حق آزادی کار و شغل ـ حق برخورداری از تامین اجتماعی ـ حق برخورداری رایگان از وسایل آموزش و پرورش ـ حق برخورداری از مسکن متناسب با نیاز ـ حق انتخاب محل اقامت ـ حق دادخواهی و رجوع به دادگاه های صالح و حق در دسترس داشتن این گونه دادگاهها ـ حق انتخاب وکیل و حق فراهم شدن امکانات تعیین وکیل در صورت عدم توانایی فرد برای انتخاب وکیل ـ حق داشتن تابعیت ایرانی برای هر فرد ایرانی و... طبق قانون اساسی است.
سخت نیست فهمیده شود وقتی ٨٠ درصد مردم در یک جامعه قانونی را پُشت سر گذاشتهاند، و بیاعتنای به آن هستند، حتی اگر زمانی آن قانون مقبول بود که در مورد فیلترینگ از ابتدا هم نبود و وقایع ١۴٠١ و جنگ ١٢ روزه بیشتر اثبات کرد که دوره محدودیتها و ممنوعیتها تمام شده است، یعنی آن قانون نسخ شده است، مانند قانون نگهداری و استفاده از تجهیزات دریافت برنامه های تلویزیونی ماهواره ای و یا حجاب و خیلی چیزهای دیگر! و روشهای سلبی دیگر پاسخگو نیست و حاکمیت باید با شیوههای منطقی و علمی، حکمرانی خود را در این عرصه و دیگر عرصههای حوزه حاکمیتی تقویت کند.
نتایج ارزیابیهای علمی و تحلیل اثرات اجتماعی فیلترینگ نشان میدهد که هیچ یک از اهداف این طرح محقق نشده بلکه مضرات و مشکلات دیگری نیز ایجاد کرده، اما تعجبآور است که ما همچنان نسبت به ادامه این روند پرضرر و بینتیجه اصرار داریم.
ماجرای وعده پزشکیان دایر بر رفع فیلترینگ سر دراز پیدا کرده است و فعلاً در هزار توی شورای عالی فضای مجازی دستبهدست میشود. تازه اگر هم رفع فیلترینگ رسانههای اجتماعی رخ دهد، چیز دندانگیری نصیب ملت نمیشود!
با اقتباس از نظریه دو عاملی «هرزبرگ» یعنی نظریه انگیزه ـ بهداشت، رفع فیلترینگ جزو عوامل بهداشتی است و تنها نارضایتی شهروندان را کاهش میدهد اما موجب انگیزش و رضامندی نمیشود! عوامل انگیزشی مواردی مانند برچیدن فقر، فساد و رفع تبعیض و بیعدالتی در همهی ابعاد، حل ناترازی مرکب امور کشور، تناسب شغل و شاغل از سطوح بالا تا پایین و آزادی بیان و رسانه است! و لذا حاکمیت باید آمادگی پیدا کند به قانون احترام بگذارد همانطور که از مردم انتظار دارد.