مهدی صفیآبادی _ در دهههای اخیر، جهان با بحرانهای زیستمحیطی بیسابقهای مواجه شده است؛ از جمله گرمایش جهانی، خشکسالی، کمبود منابع آبی، آلودگی هوا و افزایش مصرف انرژی. ایران نیز به عنوان کشوری با اقلیم خشک و نیمهخشک، آسیبپذیری بالایی در برابر این بحرانها دارد. در چنین شرایطی، صرفهجویی در انرژی و آب به ضرورتی حیاتی بدل شده است. اما تحقق این هدف صرفاً با اقدامات فنی یا سیاستی امکانپذیر نیست؛ بلکه نیازمند تحول فرهنگی و آگاهی عمومی است. در این مسیر، نقش هنرمندان و فرهنگیان کلیدی و انکارناپذیر است.
تحلیل وضعیت موجود
1. افزایش گرما و فشار مضاعف بر مصرف انرژی: دمای هوا در بسیاری از نقاط کشور به بالای ۵۰ درجه رسیده و مصرف برق، بهویژه برای وسایل سرمایشی، به اوج خود میرسد. اما مسئله فقط فنی نیست؛ این الگوی مصرف، بازتابی از باورهای فرهنگی و عادتهای رفتاری نیز هست.
2. بحران آب و خشکسالی: کاهش بارش، استفاده بیرویه از منابع زیرزمینی و نبود مدیریت پایدار، موجب کمآبی در بسیاری از مناطق شده است. مردم باید با مفهوم «مصرف مسئولانه» آشنا شوند؛ مفهومی که بدون فعالیت هنری و فرهنگی گسترده، به سادگی در ذهن جامعه نهادینه نمیشود.
3. فرهنگ مصرفگرایی و کمبود آگاهی عمومی: مصرف بالای انرژی و آب در ایران ناشی از نبود آگاهی کافی، ضعف در آموزش و نقشآفرینی محدود فرهنگیان و هنرمندان در این حوزه است. جامعه نیازمند الگوهای جدیدی است که مصرف بهینه را ترویج دهند
پیامدهای ادامه وضعیت کنونی
افزایش گازهای گلخانهای و تشدید بحران اقلیمی: ادامه روند کنونی به افزایش آلودگی و بیثباتی اقلیمی منجر خواهد شد، که خود تهدیدی برای بقا و معیشت نسلهای آینده است.
تهدید امنیت غذایی و مهاجرتهای اقلیمی: کاهش منابع آب، کشاورزی را با بحران روبرو کرده و مهاجرتهای گسترده از مناطق محروم به شهرها را به دنبال خواهد داشت. این بحرانها، به داستانها، فیلمها، تئاترها و آثار هنری نیاز دارند تا بازتاب پیدا کنند و آگاهی عمومی را افزایش دهند.
افزایش هزینهها و فشار بر زیرساختها: مصرف بیرویه منابع، زیرساختهای کشور را فرسوده و دولت را با بار مالی سنگینی روبرو میکند. اما پیشگیری، با تغییر نگرش عمومی ممکن است؛ تغییری که بدون همراهی معلمان، نویسندگان، شاعران، فیلمسازان و سایر فعالان فرهنگی ممکن نخواهد بود.
مسئولیتها و راهکارهای فرهنگی و هنری
1. تولید آثار هنری آگاهیبخش: هنرمندان میتوانند با خلق فیلمها، انیمیشنها، پوسترها، موسیقیها و آثار نمایشی با موضوع بحران آب و انرژی، مردم را به تأمل و تغییر رفتار دعوت کنند.
2. آموزش و الگوسازی فرهنگی: فرهنگیان و معلمان، بهویژه در مدارس، نقش مهمی در تربیت نسل آینده ایفا میکنند. آموزش صرفهجویی، نه فقط در قالب نکات فنی، بلکه بهصورت ارزش فرهنگی و اخلاقی باید در برنامههای درسی و فوقبرنامهها گنجانده شود.
3. تغییر روایت عمومی: با استفاده از ابزارهای روایتگری همچون داستاننویسی، شعر، هنرهای تجسمی و رسانههای اجتماعی، میتوان تصویر تازهای از زندگی کممصرف و پایدار ساخت. فرهنگیان و هنرمندان باید روایت غالب مصرفگرایی را به چالش بکشند.
4. ایجاد همایشها، جشنوارهها و کارگاههای فرهنگی: نهادهای فرهنگی میتوانند با برگزاری رویدادهایی در حوزه محیطزیست، ضمن ترویج ارزشهای زیستمحیطی، بستر مشارکت عمومی را فراهم سازند.
5. همکاری با رسانهها برای کمپینهای عمومی: هنرمندان سرشناس با استفاده از محبوبیت خود میتوانند در تولید و انتشار پیامهای اثرگذار، نقشآفرینی مؤثر داشته باشند.
صرفهجویی در انرژی و آب نهتنها یک نیاز اقتصادی یا فنی، بلکه ضرورتی فرهنگی و اجتماعی است. مقابله با بحران اقلیمی بدون مشارکت فعال هنرمندان و فرهنگیان ممکن نخواهد بود. این گروهها باید در خط مقدم تغییرات فرهنگی قرار گیرند و با ابزار هنر، آموزش و رسانه، مسیر آگاهی و مسئولیتپذیری را برای جامعه هموار کنند. آیندهای پایدار زمانی ممکن است که صرفهجویی نهتنها یک ضرورت، بلکه یک ارزش فرهنگی تلقی شود ـ ارزشی که با هنر، آموزش و فرهنگسازی عمیق، به بخشی از هویت اجتماعی ما تبدیل شود.