علی کرد _ این جنگ تحمیلی دوازده روز درسها و عبرتهای زیادی داشت. بارها شنیدهایم که جنگ نعمت است، تحریم نعمت است اما این موضوع مطلق نیست. جنگ و تحریم و تهدید و تحدید و ناترازیها و همه و همه نمونههایی از مشکلات هستند. هیچ فرد و گروه و سازمان و کشوری به استقبال مشکلات نمیرود. اصل بر این است که دست به کاری که ما را دچار مشکل و بنبست میکند نزنیم و اگر مشکلی یا مشکلاتی گریبان ما را گرفت، گریبان چاک نکنیم، بیتابی نکنیم، بلکه با صبوری و تحمل و تأمل ودرایت و بصیرت و روشنبینی مشکل را یا حل و برطرف و یا مدیریت کنیم.
روانشناسان و صاحباننظر و اندیشه انسانها را به صبر و تحمل دعوت میکنند. عقل سلیم هم همین حکم را میکند.
چراکه براساس سنت خلقت سختیها، مسائل، مشکلات همیشه در کمین هستند و هیچکس را نمیتوانیم بیمشکل بدانیم. همه جوامع دارای مزیتها و مشکلاتی هستند همه انسانها و کشورها همینطور. بنابراین، از ضعفها نهراسیدن و به قوتها غره نشدن و فعالانه با مشکلات دست و پنجه نرم کردن و تبدیل مشکلات به شکلات شرط عقل است. اما گفتن این حرف آسان است و همه مدیران به یک اندازه از عهده این کار برنمیآیند.
اینکه میتوان از برخی مشکلات و تنگناها و تهدیدات سکوی پرتاب درست کرد و نقمت را تبدیل به نعمت کرد سخنی درست و صواب است اما متأسفانه از بس که مسولین این جمله را تکرار کرده و اما در عمل اقدامات در خوری در این خصوص انجام ندادند و مردم هر روز بیشتر از پیش غرق در سختیها و مشکلات شدند و با زبان حال هرسال میگویند دریغ از پارسال که این سخن متین و منطقی به ضدّ خود تبدیل شده و برای برخی چندشآور شده است.
زمانی مشکل میتواند تبدیل به یک فرصت و موففیت و پیروزی و بهروزی شود که از آن درس گرفت و با تعمیق و تحلیل آن مشکل یا مشکلات، از راههایی که رفتیم، نگرشی که داشتیم رفتاری که کردیم و باعث و بانی آن مشکل یا مشکلات و بحرانها شده درس بگیریم و آن روند را اصلاح کنیم وکاری نکینم که دوباره آن معضلات گریبان مارا بگیرد. جنگی دوازده روزه در گرفت و زدیم و خوردیم، آسیب رساندند و پاسخی قاطع دادیم و به دشمن آسیب رساندیم.آتش بسی موقت و شکننده ایجاد شد که با بسیاری از آتشبسها متفاوت است و دوطرف هرلحظه احساس میکنند حملهای دیگر صورت گیرد شعله آتش جنگ دوباره روشن شود که امیدوارم چنین مباد. در چنین شرایطی دولتمردان و حاکمان ما چه کردند؟ بعضی از صاحبنظران سیاسی تحلیل میکردند که با این جنگ میخواستند کار نظام را تمام کنند. با شهید کردن سران کشوری و لشکری و دانشمندان هستهای و حمله به تأسیسات هستهای و زیر بنایی آتش نارضایتیها را شعلهور و مردم هم در داخل اعتراض و راهپیمایی علیه نظام کنند و کاررا یکسره کنند اما خواب دشمن تعبیر نشد.
مردم علیرغم ناخرسندی از شیوه حکمرانی، با درایت و خردورزی، آب به اسیاب دشمن نریختند. مسئولین به خوبی متوجه غیرت، درایت، شجاعت و حمیت ایرانی شدند و نوای گوشنواز و دشمن شکن ای ایران و سرودهای ایرانی، اسطورههای ایرانی، قهرمانان و نامداران و نامآوران ایرانی را شنیدند و حفظ تمامیت ایران را با ایستادگی این ملت در برابر دشمن به نظاره نشستند. اما دریغ و افسوس که آنچنان که شایسته بود اقدام نکردند و باحسرت میگویم اگر کاری نکنند این مرز و بوم خسارت زیادی خواهد دید.
میگویید مردم سنگ تمام گذاشتند، مردم فریب دشمن را نخوردند، مردم نجیب علیرغم نارضایتی برای حفظ تمامیت ارضی این کشور و جلوگیری از هرج و مرج، نظام را یاری کردند حال ما میگوییم ای دولتمردان شما چکار کردید؟ آیا پخش چند سرود ملی و استفاده از این سرودهها که از نظر برخی چهرهها و شخصیتهای سیاسب ذنبلایغفر بود و تبدیل ای ایران به نوحه کافی بود؟
رجزهایی که خوانده میشود، با چهرههایی که به صداوسیمای ملی دعوت میشوند و با آن تحلیلهایی که برخی آبکی و سطح پایین هستند، دعوت از امام جمعه محترم که حتی اگر تبرئه شده اما افکار عمومی جریحهدار است برای اقامه نظام و وعظ ، عدم دعوت از بسیاری چهرههایی که اهل قلم و صاحبنظر و مقبول مردم هستند، برخورد با یک صاحبنظری که جملهای در صدا و سیما گفت، و همچنین ادامه محدودیتهای برخی از چهرههای سیاسی مقبول مردم، لایحه اخیر که محدودکننده آزادی بیان است و مواردی بسیار دیگر که در حوصله این یادداشت نیست همه و همه نشان از این دارد که در بر همان پاشنه میچرخد.
این جنگ با این سطح و با این ویژگیها و خسارات از یک طرف و حفظ کشور و نظام از طرف دیگر شبیه معجزه میماند و ادامه نیافتن آن یک دلیل عمده داشت و آن هم اینکه مردم دشمن را مأیوس و ناامید کردند و این حمایت مردم دلیل بر رضایت داشتن از شیوه حکمرانی نیست. مردم هشیار ما نارضایتیها و دلخوریهای خود را برای جلوگیری از یک آسیب جدیتر کنار گذاشتند و دشمن شادکن نبودند و نیستند اما بهتر این بود که حکمرانان، سریع دست به کار میشدند و با تغییر اساسی در روش و منش خود، دل مردم را بهدست میآوردند و عملاً و نه فقط با زبان از مردم قدردانی میکردند و این تهدید شگرف را به فرصتی شگرفتر تبدیل میکردند، که نکردند، امیدارم تا دیر نشده با جرأت و جسارت و شهامت دست به این اقدام بزنند و دست دشمن را با این کار ببندند. ایدون باد.