مسعود جعفرزادهجهرمی _ گرانیهای روزافزون و در مواردی بیقاعده و بیضابطه کمر مردم را شکسته و سفرهها را روزبهروز کوچکتر کرده است.
قیمت برنج داخلی در طی مدت کوتاهی تقریباً دو برابر شده است و البته بهای فروش برنج اعم از داخلی و خارجی افزایش یافته است و این در حالی است که برنج بعد از نان دومین ماده غذایی در سفره مردم است. نان هم در عرض مدت کوتاهی برای دومین بار در سال جاری افزایش قیمت داشته و گرانی این دو ماده غذایی اصلی مستقیماً تأثیر خود را بر سبد مصرفی خانوارهای ایرانی گذاشته است.
برای بررسی علل گرامی برنج برنامهای در سیما تدارک دیده شده بود با این مشخصات:
روز شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴/ برنامه میز اقتصاد پس از اخبار نیمروزی ساعت ۱۴
شرکتکنندگان حضوری: نایب رییس شورای مرکزی مجمع ملی کشاورزی ایران/ عضو انجمن تولید کنندگان برنج کشور
شرکتکنندگان غیرحضوری: مدیر کل دفتر امور غلات و محصولات اساسی وزارت جهاد کشاورزی / دبیر انجمن تأمین کنندگان و تولید کنندگان برنج ایرانی
در این برنامه میز اقتصاد از هر دری سخن به میان آمد و طبق معمول مناظرههای صدا و سیما به جای ریشه یابی برای حل اساسی مشکل، هر کس توپ را به زمین دیگری انداخت و سعی کرد طرف مقابل را مقصر گرانی اخیر برنج معرفی کند. این است که بالاخره پس از حدود یک ساعت بحث، نتیجه گیری بیننده و شنونده این می شود که باید «پرتقال فروش» را پیدا کرد!
به کسی بر نخورد ولی این یکی دو جمله اخیر حقیقتاً ماحصل تجربه من از دیدن و شنیدن مناظره های مختلف در صدا و سیما در زمینههای مختلف چه در بخش کشاورزی، چه صنعت چه خدمات، چه بحران آب، چه ناترازی برق، چه آلودگی هوا، چه ترافیک و چه گرانی یا هر موضوع دیگری هست چون اگر قرار بود ما واقعاً دنبال حل مشکل باشیم حال و روز امروزمان این نبود!
اما با این وجود من فعلاً در این یادداشت آنچه مورد نظرم است این نیست که وقتی مشکلی و بحرانی پیش میآید چرا هر کس تقصیر را به گردن دیگری میاندازد (که البته مسئله نگران کننده و تعجبآور و تأسفباری است) آنچه میخواهم تأکید کنم این است که بعضاً مسئولان ما متأسفانه وقتی یک مدل اقتصادی را برمیگزینند در عمل و اجرای آن مدل یا تز اقتصادی از وضع کنندگان آن ایده یا مدل و شیوه اقتصادی هم پا را فراتر میگذارند.
مسئله را باز میکنم و مثال موردی از همین میز اقتصادی مورد اشاره میآورم:
نماینده جهاد کشاورزی در این مناظره که مدیر کل دفتر امور غلات و محصولات اساسی بود در طول این برنامه چندین بار در پاسخ دیگر شرکت کنندگان که از علت گرانی میپرسیدند و این که چرا وزارت جهاد کشاورزی نظارتی بر قیمتها ندارد ضمن سلب مسئولیت از خود و وزارت متبوعهاش اظهار میکرد که وزارت جهاد کشاورزی وظیفهای در این مورد ندارد و مرتب تکرار میکرد که وظیفه ما فقط مراقبت از این است که قیمت برنج داخلی از حد معینی پایینتر نیاید و اگر چنین اتفاقی بیفتد ما باید سیاستهای حمایتی را در پیش بگیریم ولی هم ایشان که نماینده وزارت جهاد کشاورزی بودند و هم وزیر مربوطه (در گزارش خبری که در برنامه پخش شد) بیان کردند که قیمت را قانون عرضه و تقاضا و قانون بازار آزاد تعیین میکند و ما مجاز به دخالت نیستیم!
شاهد مثال و تمرکز بحث من دقیقاً همین جاست و این که پیشتر گفتم مجریان اقتصادی ما وقتی از یک مدل و روش اقتصادی پیروی میکنند از خود واضعان چنین مدلهای اقتصادی هم پیشتر میروند و پایشان را از آنها هم فراتر می گذارند و باصطلاح « کاتولیک تر از پاپ» میشوند و شورش را درمیآورند!
همه میدانند و میدانیم که در بازترین اقتصادها و کشورهای سرمایه داری با مدل اقتصادی بازار که ما میخواهیم از آنها پیروی کنیم هم بر بازار نظارت دارند و وقتی گرانیها افسار گسیخته و بیحساب و کتاب میشود و از حدی که برای عموم مردم غیرقابل تحمل است فراتر میرود آن دولتهای مستقر در رژیمها و مدلهای سرمایهداری هم در بازار (حداقل بطور موقت) دخالت میکنند تا قیمتها به ریل واقعی و قابل تحمل عموم مردم برگردد و واقعاً برای من جای شگفتی است که چرا باید چنین باشد و چرا چنین برداشتهایی از اقتصاد آزاد میشود و با این بهانه از زیر بار مسئولیت کنترل بازار و نظارت بر قیمت یک ماده غذایی اساسی به نفع عموم مردم شانه خالی میکنند و این حقیقتاً مایه تأسف است.
آری این بود حکایت کاتولیکتر از پاپ شدن بعضی مسئولان ما و نحوه عملکردی که دارند و بهانههایی که برای برخورد نکردن با گرانیها میآورند.