رئوف پیشدار _ سیگنالهایی که مسعود پزشکیان رئیسجمهوری این روزها میفرستد به روی یک پیام متمرکز است؛ او اهل گفتوگوست و با نگاه آرمانی نمیتوان مسائل را چه در داخل و چه در خارج حل کرد و جنگ هم راه حل نیست.
فرازهای زیر سخنان صریح مسعود پزشکیان در روز یکشنبه نوزدهم اَمرداد ١۴٠۴ و در جمع مدیران رسانهای کشور و مخاطب آن بطور روشن تندروهای داخلی است:
ـ میخواهید بجنگید؟ خب آمد زد؛ دوباره درست کنیم، باز هم میآید میزند.
ـ این مسائل،مسائلی نیست که احساسی بشود برخورد کرد.این که برویم برای حرف زدن،بدین معنی نیست که میخواهیم تسلیم شویم.
ـ بدون رضایت رهبری، هیچکاری نخواهیم کرد؛ حتی اگر مخالف نظر خودم باشد. نباید به دنبال دیندار کردن اجباری مردم باشیم.
پرسش صریح رئیس جمهوری «اگر حرف نزنیم، پس جنگ کنیم؟» حامل این سیگنال برای جامعه جهانی نیز هست که ایران به پذیرش نظم جهانی موجود تمایل دارد و بدنبال فراهمسازی بستر مذاکراتی جدی و جدید و احیاناً مستقیم میباشد.
این، همان سیگنال متفاوتی است که حتی شاید ترامپ را هم به بازنگری در مواجهه تند ماههای اخیر خود با ایران وادارد.
از دیگر نشانههای تمایل ایران به نظم جهانی و استقبال آرام از آن، پذیرش ایران در کنوانسیون پالرمو است که سخنگوی وزارت امور خارجه خبر آنرا داد؛ ایران از ۱۵ تیرماه ١۴٠۴ رسماً به عضویت کنوانسیون پالرمو درآمده است و «ایران به زودی به عضویت سازوکار FATF نیز در خواهد آمد.»
پذیرش ایران در این دو ساز و کار اقتصادی جهانی، راه ورود ایران به بازارهای جهانی را که چند دهه است با تحریمهای شدید در عمل مسدود است، باز میکند.
واقعیت این است که؛ ایران در آستانه یک انتخاب تاریخی قرار گرفته است.
اولتیماتوم غرب برای توافق تا پایان ماه اوت و تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه از طرف اروپایی برجام، یک بلوف نیست. بازگشت تحریمهای لغو شده در پی برجام برای ایران برخلاف ادعای تندروها که هنوز هم آنرا »ورق پاره» میخوانند، بسیار سنگین خواهد بود و شرایط جهانی نیز با استقرار دونالد ترامپ در کاخ سفید و نظام تعرفههای او که از آن به عنوان یک سلاح استفاده میکند، صحنه را کاملاً علیه ایران کرده است، زیرا هیچ کشوری حاضر به در افتادن با آمریکا در این مقطع و لطمه زدن به منافع ملّی خود نیست و ارزش اقتصادی ایران و جایگاه و موقعیت سیاسی و راهبردی آن هم، کاهش یافته و آن اندازه نیست که ارزش درگیر شدن داشته باشد.
این روزها شاهدیم که آمریکا برای واداشتن هند از خرید نفت روسیه، تعرفه تجاری با دهلی نو را تا ۵٠ درصد بالا برده و چین هم به چنین اقدامی تهدید شده است.
سوال اساسی: آیا ایران که تمام هویت خود را بر اساس دشمنی با غرب تعریف کرده، قادر به پذیرش یک راهحل عملگرایانه است؟ ظاهراً چارهای دیگر نیست.
جغرافیای سیاسی خاورمیانه خیلی سریع تغییر کرده و تغییر ادامه دارد. اسرائیل با بیشتر کشورهای منطقه روابط سیاسی برقرار کرده است. خاورمیانه از وضعیتی که برای افغانستان، عراق، لیبی و سوریه پیش آمد، بهشدت آسیب دیده است. در وضعیتی این چنین ایران باید بیشتر مراقب منافع ملّی و امنیت عمومی خود باشد، بهویژه که در داخل نیز سطح نارضایتی همزمان با گرانیهای شدید و تورم بالا است.
بنابر گزارشهای آماری رسمی نرخ تورم مواد غذایی در ۱۰ ماه گذشته از ۲۳.۸ درصد به ۴۷.۴ درصد رسید و این یعنی دوبرابر شدن نرخ تورم مواد غذایی!
پرسش این است که آیا در این بازه زمانی دستمزدها دو برابر شده است که بتواند این میزان تورم و به دنبال آن گرانی را پوشش دهد؟ پاسخ روشن است: خیر! سفره معیشتی مردم کوچک و کوچکتر شده است.