حسن دادخواه_بهرغم آنکه از رویداد ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سالیانی بلندی نمیگذرد ولی میان صاحبنظران و پژوهندگان تاریخ معاصر ایران، در پیرامون ریز و درشتی آن رویداد همچنان اختلاف نظر ریشهای و بنیادی وجود دارد! با این وجود به علت اهمیت رویداد و مداخله عوامل گوناگون در آن، این سوژه همچنان در کانون پژوهشها و سخنرانیها قرار دارد!
در کلیت و کلیات آن رویداد، بازیگرانی و نسبتهایی میان آنان ملاحظه میشود که همچنان و هنوز در فضای سیاسی امروز ایران، رد و آثار و بلکه تیپ و نمایندگانی از هر یک دیده میشود آنچنان که تاریخ سیاسی و بازیگران آن در جامعه ایران همچنان در جایگاه خویش قرار دارند و آن نسبتهای پیشین همچنان برقرار است!
شادروان محمد مصدق، نماینده یک شخص دانشگاهی و مدرن و جهاندیده و بازیگر صحنه سیاسی، شادروان آیتالله کاشانی، بهعنوان نماینده جامعه روحانیان و تفکر سنتی و مذهبی، دخالتهای بیگانگان مانند انگلیس و آمریکا، توده نابسامان مردم و احزاب با تفکرات و وابستگیهای فکری ویژه و متناسب با آن برهه، نهادهای نوپای دولت مدرن مانند مجلس و نیروی انتظامی و دادگستری و...را میتوان از بازیگران و عوامل موثر در آن رویداد بهشمار آورد.
افزون بر این، نسبت میان این تیپها و کنشگران و نهادها همچنان و تقریباً بدون تغییر، در جامعه سیاسی امروز ایران ملاحظه میشود.
پرسش اینجاست که آیا این استمرار، امری طبیعی و متداولی است یا این که نشانه عدم توسعهیافتگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و درجا ایستادن و کندی دگرگونیهای گفتمانی در ایران است؟
در جامعه امروز و فضای سیاسی ایران، احزاب، سردرگم و در حاشیه و حتی سستتر از احزاب در سال ۱۳۳۲ ارزیابی می شوند. دو گانگی میان گفتمان دانشگاهی و حوزوی همچنان پابرجاست و بدگمانی و ستیز زیر پوستی میان این دو کانون همچنان محسوس است. نهادهای مدنی و رسمی مانند مجلس شورای اسلامی و دیگر نهادهای برخاسته از دولت مدرن، به نظر می رسد که فاقد قوام و استواری و اراده درونی و ذاتی و رشدیافته باشند. نوع ارتباط و تعامل ایران با بازیگران سیاست خارجی، همچنان بلاتکلیف و نامعین و آمیخته با بدگمانیهاست! صنعت و اقتصاد ایران که در کانون رویداد ۲۸ مرداد قرار داشتند و از جمله موضوع نفت و توسعه و نقشه و راه امروز توسعه ایران، همچنان در شک و گمان و اختلاف و سردرگمی قرار دارد. نسبت سیاست با دانشگاههای امروز در ایران هنوز در هالهای از بلاتکلیفی قرار دارد. استقلال قوای سهگانه، چهبسا در سنجش با دولت نوپا و متزلزل مصدق، پریشانتر شده است!
اگر گزارههای یادشده درست و بهدور از اغراق و سوگیری باشد، آیا این استمرار را باید نشانی از درجا ایستادن جامعه ایران در حوزه اجتماعی و فرهنگ و اقتصاد تلقی نمود؟