نبراس میرابیان _ دولتهای پیدرپی و متنوعی که در ایران روی کار میآیند و میروند علاوه بر خدمات شایانی که به اقتصاد، آموزش، معیشت و معنویات مردم میکنند، خدماتی را نیز به ادبیات عموم مینمایند، به این صورت که کلماتی را وارد ادبیات ملت میکنند که یا نبوده یا بوده و کاربردی نداشته،.
کلماتی نظیر کارگزار، دکترین، یارانه، اختلاس، مطالبات، اعتدال!، تدبیر!، اصلاحات، تمدن، قطعنامه، قطعنامهدان، آن چیز که لولو آنرا میبرد!، نتیجهمحور، تسهیل! تساهل و تسامح و خیلی کلمات دیگر که الحق و الانصاف غیر از غنیسازی ادبیات عمومی چند پله که نه، چند طبقه کلاس صحبت کردن عوامالناس را بالاتر برده.
در همین راستا در روزهای اخیر با کلمهای از همان دست آشنا شدیم که این یکی به معنای واقعی ادبیاتمان را متحول کرد، نه تنها ادبیات بلکه تمام اعضا و جوارحمان را هم درگیر کرد آن کلمه چیزی نیست جز «ناترازی»!
واقعاً جای بسی تشکر دارد که مسئولین محترم ما را با واژهای آشنا کردند که سالهاست با آن داریم زندگی میکنیم ولی اسمش را نمیدانستیم.
گذشته از آن روش آموزش این دست واژگان نیز پیشرفت شایانی داشته به صورتی که آنچنان علمی و عملی آنرا در ادبیاتمان فرو میکنند که با گوشت و پوست و استخوانمان حس میکنیم!
حالا یک مثال ساده میزنم که بهصورت دقیق بفهمید ناترازی یعنی چه؟
مثلاً شما قبض برقتان در یک دورهی ۶۰ روزه میشد نود هزار تومان یعنی هر شبانهروزی هزار و پانصد تومان برق مصرف میکردید، اما در حال حاضر روزی دو ساعت برق ندارید یعنی باید روزی حدود هزارو سیصد هفتادو پنج تومان برق مصرف کنید و اصولا پول قبضتان باید حدوداً بشود هشتاد و دو سه هزار تومان ولی در واقعیت قبض برقتان میآید هشتصد هزار تومان!
بهنظر این حقیر کلمهی ناترازی برای این مسئله خیلی حقیر و ناچیز است باید دنبال کلمهی دیگری بگردیم، البته زیاد هم نیاز نیست بگردیم واژگانی هستند که بشود آنها را بکار برد مثل «نامردی»، «لامروتی» یا بی«انصافی» و...
خدا گناهانمان را ببخشد.