محمد حیدری جبیری _ خوزستان، استانی که به «قلب تپنده اقتصاد ایران» شهرت دارد، سالهاست در مرکز توجه و مطالبهگری مردم و رسانهها قرار گرفته است. سرزمینی که رودخانههای بزرگی چون کارون، کرخه و دز از آن عبور میکنند، منابع عظیم نفت و گاز در آن نهفته است و مرزهای تجاری مهمی با عراق دارد، اما paradox تلخی در آن دیده میشود: مردمی که بر روی دریای نفت زندگی میکنند، همچنان با فقر، بیکاری، کمبود آب آشامیدنی سالم و گرد و غبار دست و پنجه نرم میکنند.
مطالبات مردم خوزستان از مسئولان محلی و ملی، تنها محدود به امروز نیست؛ این مطالبات ریشهای تاریخی دارند و در گذر زمان با تغییر شرایط سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی، شکل تازهای یافتهاند. اکنون در آستانه دههای جدید، بازخوانی این مطالبات و ارائه تحلیلی کارشناسی از دلایل، موانع و راهکارهای آن، ضرورتی دوچندان دارد.
بخش اول: ریشههای مطالبات مردم
۱. بحران آب و محیط زیست
هیچ مطالبهای در خوزستان به اندازه مسأله آب حیاتی نیست. مردم سالهاست که از کاهش دبی رودخانه کارون، خشکشدن کرخه، نابودی تالابها و پروژههای انتقال آب به استانهای مرکزی گلایه دارند. از سوی دیگر، گرد و غبار ناشی از خشکی تالابها و بیابانزایی، نفس مردم را به شماره انداخته است.
بحران آب نه تنها یک معضل زیستمحیطی، بلکه مسئلهای معیشتی نیز هست. کشاورزان شوشتر، دزفول و شادگان بدون آب کافی، زمینهای خود را رها کردهاند. صیادان هورالعظیم دیگر توان تأمین معاش ندارند. این مشکلات، مطالبهای جدی از مسئولان ملی برای مدیریت عادلانه منابع آبی ایجاد کرده است.
۲. زیرساختهای فرسوده
اهواز بهعنوان مرکز استان، با بحران فاضلاب و آب شرب سالهاست که تیتر خبرهاست. بارندگیهای شدید هر بار خیابانها را به رودخانه تبدیل میکند و نبود شبکه فاضلاب استاندارد، زندگی مردم را مختل کرده است. جادههای روستایی و حتی بینشهری خوزستان نیز از پرخطرترین مسیرهای کشور محسوب میشوند.
این مشکلات، خواستهای جدی از مسئولان است: نوسازی زیرساختها و سرمایهگذاری پایدار در خدمات شهری و روستایی.
۳. بیکاری و اقتصاد
با وجود حضور شرکتهای نفتی، پتروشیمی و فولادی، نرخ بیکاری جوانان در خوزستان بالاتر از میانگین کشوری است. دلیل اصلی، عدم جذب نیروی بومی در صنایع و واگذاری فرصتهای شغلی به نیروهای خارج از استان است.
مردم خواستار آن هستند که قانون جذب نیروی بومی اجرایی شود و جوانان تحصیلکرده خوزستانی سهم واقعی خود را از فرصتهای شغلی داشته باشند.
۴. عدالت اجتماعی و قومی
خوزستان استانی متکثر است: عرب، بختیاری، لر، فارس و اقوام دیگر در کنار هم زندگی میکنند. مطالبات مردم شامل عدالت در توزیع فرصتها، احترام به فرهنگ و زبان اقوام و مشارکت در مدیریت استان است. بیتوجهی به این مسائل، شکاف اجتماعی را افزایش داده و مردم خواهان توجه جدی مسئولان هستند.
بخش دوم: موانع تحقق مطالبات
۱. تمرکزگرایی در تصمیمگیری
یکی از بزرگترین موانع تحقق مطالبات خوزستان، تمرکز قدرت در سطح ملی است. بسیاری از پروژههای بزرگ آبی، نفتی و صنعتی در تهران تصمیمگیری میشود، بدون آنکه نظر کارشناسان و مردم استان پرسیده شود. این تمرکزگرایی، مانعی جدی در تحقق عدالت منطقهای است.
۲. تعارض منافع بین استانها
پروژههای انتقال آب از خوزستان به استانهای دیگر، منجر به شکلگیری تعارض منافع استانی شده است. در حالی که مردم خوزستان با کمآبی دستوپنجه نرم میکنند، بخشی از منابع آبی به مناطق دیگر منتقل میشود. این موضوع یکی از محورهای اصلی نارضایتی و مطالبهگری مردم است.
۳. ضعف مدیریت محلی
کارشناسان معتقدند که ضعف در مدیریت استان نیز عامل مهمی است. استانداران و مدیران محلی غالباً بهجای دفاع جدی از حقوق مردم، در چارچوب سیاستهای ملی حرکت کردهاند. نتیجه این رویکرد، بیاعتمادی مردم به کارآمدی مسئولان محلی است.
۴. نگاه کوتاهمدت به توسعه
بسیاری از طرحهای توسعهای در خوزستان، مقطعی و فاقد چشمانداز بلندمدت بودهاند. برای مثال، سرمایهگذاری در برخی صنایع بدون توجه به اثرات زیستمحیطی یا اجتماعی، در نهایت به بحرانهای جدید منجر شده است. مردم خوزستان بهدرستی مطالبه میکنند که توسعه باید پایدار و آیندهنگر باشد.
بخش سوم: نقش مسئولان محلی و ملی
مسئولان محلی
انتظار مردم از استانداری، شوراهای شهر و نمایندگان مجلس این است که صدای واقعی جامعه باشند. آنها باید توان چانهزنی در سطح ملی را داشته باشند و با برنامهریزی کارشناسی، مشکلات استان را به اولویت ملی تبدیل کنند.
مسئولان ملی
از منظر ملی، خوزستان صرفاً یک «منبع انرژی» نیست؛ این استان موقعیتی راهبردی در امنیت غذایی، تنوع قومی و ژئوپولیتیک دارد. بنابراین لازم است مسئولان ملی، خوزستان را در سیاستگذاریهای کلان کشور در اولویت قرار دهند.
بخش چهارم: مطالبهگری اجتماعی
نقش رسانهها
رسانههای محلی و ملی وظیفه دارند مشکلات خوزستان را بیپرده بازتاب دهند. پوشش اعتراضات مردمی به بحران آب یا آلودگی هوا، نشان داد که رسانه میتواند صدای مردم باشد و مسئولان را به پاسخگویی وادارد.
نقش دانشگاه و نخبگان
دانشگاه شهید چمران اهواز و دیگر مراکز علمی استان میتوانند با ارائه پژوهشهای کاربردی، به تصمیمسازی کمک کنند. نخبگان بومی نیز باید در سطوح مختلف مدیریتی مشارکت داده شوند.
نقش مردم
اعتراضات مدنی و حضور مردم در فضای مجازی، طی سالهای اخیر شکل تازهای از مطالبهگری اجتماعی ایجاد کرده است. مردم خوزستان خواستههای خود را بهصورت مسالمتآمیز بیان کردهاند و این خود نشانهای از بلوغ اجتماعی است.
بخش پنجم: راهکارهای کارشناسی
۱. حوزه آب و محیط زیست
تدوین برنامه جامع مدیریت منابع آب.
توقف پروژههای انتقال آب بدون ارزیابی کارشناسی.
احیای تالابها و جنگلکاری برای مقابله با گرد و غبار.
استفاده از فناوریهای نوین در آبیاری و کشاورزی.
۲. حوزه اقتصاد و اشتغال
الزام صنایع به جذب نیروهای بومی.
حمایت از مشاغل خرد و کارآفرینی روستایی.
توسعه بازارچههای مرزی شلمچه و چذابه.
سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر.
۳. حوزه زیرساخت
نوسازی شبکه آب و فاضلاب اهواز و دیگر شهرها.
توسعه راهها و جادههای ایمن.
بهبود سیستم حملونقل عمومی.
۴. حوزه اجتماعی و فرهنگی
افزایش مشارکت اقوام در مدیریت استان.
تقویت آموزش دو زبانه در مناطق عربنشین.
حمایت از فعالیتهای فرهنگی و آیینی بومی.
۵. حوزه سلامت و آموزش
ارتقای امکانات بیمارستانی و تجهیز مراکز درمانی.
جذب معلمان متخصص در مناطق محروم.
توسعه آموزش عالی متناسب با نیازهای بازار کار استان.
جمعبندی و چشمانداز آینده
مردم خوزستان سالهاست فریاد میزنند که آب، هوا، کار و زندگی شرافتمندانه حق آنهاست. این مطالبات ساده، در حقیقت پایههای توسعه پایدار هر جامعهای است. اما بیتوجهی به آنها، میتواند پیامدهای اجتماعی و سیاسی گستردهای داشته باشد.
تحقق مطالبات خوزستان نیازمند ارادهای دوگانه است:
در سطح محلی: مسئولان باید صدای واقعی مردم باشند و از نگاه صرفاً نمایشی به مسائل بپرهیزند.
در سطح ملی: خوزستان باید بهعنوان سرمایه ملی دیده شود و برنامههای توسعهای آن با نگاه آیندهنگر طراحی گردد.
اگر این مسیر دنبال شود، خوزستان میتواند بهجای نماد بحران، به الگوی توسعه پایدار و عدالت منطقهای در ایران تبدیل شود