حسین بذرافکن ـ زمانی توسعه و پیشرفت مترادف بود با سفید پوستان مو طلایی که نماد زندگی عصر جدید بود .
این سفید پوست در اشکال مختلف به تصویر کشیده شده بود. گاه با چهرهی خشن، هفتتیر به کمر، سیگار برگ بر لب و کلاه کابوی بر سر، سوار زین اسب که با سرخپوستها میجنگد .
گاه در مزارع ذرت و پنبه با رمههای بزرگ گاو با خدمت کاران سیاهپوست و بردگانی که برایش خدمت میکردند دیده میشد .
این سفید پوست مو طلایی میخواست دنیا را زیر چکمه خود داشته باشد. در فضا جولان بدهد و منتهای رویاها و آرزوهای جوانانی باشد که اسمش را جهان سوم گذاشته بودند .
این مو طلایی در اشکال مختلف در دورههایی از قرن بیستم دیده میشدند جوانی بلوند با شلوار جین، سوار بر خودروهای لوکس، با موسیقی تند جاز و راک، با گیتار و ویسکی و سکس... ساختمانهای بلند آسمانخراش، هتل های پنج ستاره و آدمهایی مثل راکی فلر دیروز و ایلان ماسک و بیل گیتس و... تفریحگاههای ساحلی، هتلهای پنج ستاره و قمارخانه های لاس وگاس و سینمای هالیوود شناخته میشد .
همین کابوی وسترن که روی زین اسب در قرن هفدهم و هجدهم، خاک آمریکا را در نوردید، در میانه قرن بیستم خود را اتمی کرد و پیروز جنگ جهانی شد چند سال بعد قدم بر ماه گذاشت .
آمریکا سرزمین فرصتها لقب گرفت. موج مهاجرت از اروپا و آسیا و آفریقا، جوانانی جویای کار و ثروت و شهرت «کربن کارت» این کشور را گرفتند .
با سقوط اتحاد جماهیر شوروی در شولای تفنگدار، سوار بر ناو هواپیمابر و جنگنده فانتوم، زیر دریایی و ارتش سراپا مسلح، خود را سلطان جهان نامید .
قرن بیست و یکم واقعه یازده سپتامبر رقم خورد. برخورد دو هواپیمای مسافر بری با دو برج دو قلو در منهتن نیویورک و ساختمان پنتاگون، آمریکا غضبناک دو کشور اسلامی را مورد حمله قرار داد آتش و انفجار، خاک آن را به توبره کشید .
از سمت دیگر رقیب تازه نفسی به نام چشم بادامیهای چینی در کورس رقابت، مرزهای جدیدی درنوردید و فاصله را کم کرد و اینک ناباورانه پیشرفت خود را به نمایش میگذارد و خودنمایی میکند .
زمانی چین، مستعمره روباه پیر بود مردمی زیر بیرق کمونیسم فقیر و عقبمانده و گرسنه، حالا سفید پوست مو طلایی، نگران به توسعه چشم بادامیهای شرق آسیا چشم دوختهاند .
اژدهای خفته زرد، بیدار شده و با بیش از یک و نیم میلیارد جمعیت، دسیپلین منظم و برنامهای جامع با بالاترین رشد اقتصادی، پُر قدرت وارد میدان رقابت شده است .
چین را موتور اقتصاد جهان نامیدهاند .
پرچم سرخی که منقش به داس و چکش بود با دور شدن از توهم شعارهای سوسیالیستی، منطبق با واقعیتهای موجود مدل جدیدی از اقتصاد را معرفی کرد و در زمان کوتاهی سامورایی ژاپن و اروپای پیر را پشت سر گذاشت و اینک در تعقیب کابوی ایالات متحده آمریکا است .
چین با یار گیری جدید، اردوگاه اقتصادی و نطامی شرق را سامان میدهد. روسیه و هند و پاکستان و کره شمالی و...را با جمعیتی بالغ بر دو و نیم میلیارد نفر، در کنار خود جای داده است .
یک دهه دیگر زمان نیاز دارد که ابرقدرت جهان تعویض شود و شرق آسیا به رهبری چین تولید کننده، جای ایالات متحده آمریکا را بگیرد .
اینک در آستانه تحولات بزرگ جهانی، ایران باید منطبق با ظرفیت و توانایی خود و واقعیتهای موجود عصر نو، جایگاه خود را در این معادلات پیدا کند .