محمد مالی ـ اسرائیل با بهکارگیری سلاحهای غیرقابل ردیابی به بهانه هدف قرار دادن محل برگزاری نشست رهبران حماس در دوحه که در حال بررسی پیشنهاد صلحی بودند که آمریکاییها روی میز قرار داده و ترامپ وعدهاش را به دنیا فروخته بود، به قطر حمله کرد. نخستین تماس واشنگتن با قطری که در طول این سالها نقش میانجی، حیاط خلوت و محلل را برای آمریکاییها و گروهها و فرقههای منطقه بر عهده داشته است و عملاً کشور خود را به پادگان نیروهای نظامی این کشور تبدیل کرده، تنها ۱۰ دقیقه پس از وقوع انفجارها انجام شد.
قطر، پیشرفتهترین هواپیماهای نظامی و گرانترین پدافند دنیا را دارد اما این حمله نشان داد که مالکیت بر زرادخانه مهم نیست، اراده دفاع ملی و اختیار این دفاع مهم است.
قطر در زمستان سخت، گاز اروپا را تأمین کرد و این حمله نشان داد که اروپاییها حتی برای حفظ منافع اقتصادی خود نه میتوانند و نه میخواهند که وارد ماجرای خاورمیانه شوند و نگاه آنها به این منطقه تنها از دریچه پمپاژ نفت و ارسال گاز تعریف میشود و هیچ اتحاد استراتژیکی در بین نیست.
از سوی دیگر؛ سفر اخیر ترامپ به قطر، با قراردادهایی به ارزش ۱.۲ تریلیون دلار، خرید ۲۱۰ هواپیمای بوئینگ و همچنین هدیه ویژه یک فروند بوئینگ ۷۴۷، به پایان رسید. و این یعنی؛ نگاه آمریکا نیز به کشورکهای خاورمیانه جز همان نیست که آقای قمارباز گفت: گاو شیرده.
جالب توجه اینکه الجزیره، شبکه خبری قطر که در این سالها پیشرو در امر اطلاعرسانی بود، خبر بمباران دوحه، مرکز فعالیت خود را از رویترز نقل میکرد و این یعنی فاجعهای که در نبود استقلال برای یک کشور رخ میدهد.
عجیبتر و البته درسآموز، حرکت تانکر سوخترسان انگلیسی بود که از قطر برخاست، به جنگندههای اسرائیلی که به قطر حمله کرده بودند سوخترسانی کرد و سپس در قطر فرود آمد؛ بعد انگلیس حمله به قطر را محکوم کرد!
پس از آنکه اسراییل خاک قطر را مورد تعرض قرار داد، تلویزیون قطر شروع به نمایش مانورهای گذشته ارتش خود با جنگندهها و تجهیزات مدرن آمریکایی کرد، صحنهای مضحک از ویترین میلیاردلاری سلاحهای آمریکایی.
بهنظر میرسد تنها مانع تعرض اسرائیل به کشورهایی نظیر ترکیه، عربستان و قطر، تنها و فقط ملاحظات سیاسی بوده است که حالا پیام حمله اخیر، کنار گذاشتن آن ملاحظات است که خاورمیانه را با وضعیتی تازه روبرو میکند. خاورمیانهای که یا باید تن به اسرائیل بزرگ دهد یا با همگرایی و اتحاد امنیتی که از ایران تا مصر و عراق و پاکستان و عربستان را دربرمیگیرد، با مشت آهنین پاسخ رژیم صهیونی را مخابره کند که با نوع حکومتهای قبیلهای و نفتی منطقه که از صدر تا ذیل دستنشانده آمریکاییها هستند تحقق موج بلندی علیه جاهطلبی گاو وحشی منطقه، امری محال و بعید است، دستکم تا زمانی که ملتهای منطقه، وضعیتی دمکراتیک در کاربست حکومتهای خود رقم زنند.
از سوی دیگر، صلح ابراهیم نیز تهی از معنا شده است. اساساً صلح با جلاد قصابی که تا کنون 60 هزار نفر از مردم فلسطین را طی یکسال سلاخی کرده و در همین سال از تعرض به ایران و اردن و قطر و عراق، ابایی نداشته، هم امری نامعقول است و هم در عرصه روابط بینالملل فاقد وجاهت.
پس چه باید کرد؟ بازدارندگی را چگونه میتوان ایجاد نمود؟ خاورمیانه با فرقه صهیونی چه باید کند؟ امر اخلاقی و امر ملی چیست؟ و دهها پرسش دیگر که یک پاسخ داد. حکومتها باید به مردم اتکا کنند. باید به مردم بازگردیم و از رابطه قدرت سیاسی با جامعه مدنی بکاهیم. بازدارندگی اصلی همینجاست: مردم. و البته قوی شویم. همین.