رئوف پیشدار ـ محاسبات اهل فن نشان میدهد که هزینه استخراج بيتكوين در ایران ١٣٠٠ دلار، در آمریکا ١٠٧ هزار دلار و در اروپا ٣٠۶ هزار دلار و در چین ۵١ هزار دلار دلار است. نتیجه: «ایران بهشت رانتخواران انرژی است.»
مدیرعامل توانیر چندی پیش به تلویزیون خبر داده بود که در یک مورد ۳۰۰ هزار ماینر غیر مجاز کشف شده است. حالا تصور کنید چند صد هزار ماینر دیگر شناسایی شده و نشده متعلق به اینجا و آنجا و این و آن! مشغول استخراج اند و جیب صاحبانشان را پُرمی کنند و در مقابل مردم در گرمای تابستان باید چشم به لامپ بدوزند که برق کِی رفت و کِی آمد!
به همین دلیل اصلاً جای تعجب ندارد که از خواص گرفته تا مافیای داخلی، و حتی سرمایهگذارهای روسی و چینی، اینجا را بهعنوان بهشت ماینینگ انتخاب کرده باشند.
در ایران میشود یک بیتکوین را با هزینه ۱,۳۰۰ دلار استخراج کرد و آن را به قیمت ۱۰۸,۰۰۰ دلار (حدود ۸۳ برابر) فروخت. چه کاری پُرسودتر از این!
یک میلیون دستگاه ماینر غیرمجاز در کشور وجود دارد ـ زیان ۲ میلیارد دلاری ماینرهای غیرمجاز به اقتصاد برق کشور.
گفته بالا از «محمد اله»، معاون تجارت خارجی و انتقال شرکت توانیر و مجری طرح رمز ارزها است.
به گفته او «هر ماینر به طور متوسط ۳.۵ کیلو وات در هر ساعت برق مصرف میکند که در یک شبانهروز تقریباً ۸۰ کیلو وات ساعت میشود. با توجه به اینکه ماینرهای غیرمجاز از برق یارانهای استفاده میکنند بررسیها نشان میدهد این دستگاهها حداقل ۲ میلیارد و حداکثر تا ۳ میلیارد دلار در سال زیان اقتصادی برای کشور به همراه دارند.»
قطعی چند روزه اینترنت در جنگ ١٢ روزه موجب شد ۲ هزار و ۴۰۰ مگاوات به شبکه برق کشور اضافه شود که این امر نشان دهنده حضور ۹۰۰ تا یک میلیون دستگاه ماینر غیر مجاز در کشور است.
در حال حاضر بین ۱۵ تا ۲۰ درصد ناترازی موجود در برق کشور مربوط به این دستگاههاست.
ایران برای خداحافظی با بیبرقی به چقدر پول نیاز دارد؟
طبق بررسیها ایران با کسری ۲۵ هزار مگاواتی برق روبهروست؛ رقمی بزرگتر از مصرف کل کشورهایی مثل رومانی یا جمهوری چک. دلیل اصلی این بحران، فرسودگی نیروگاهها، تلفات بالای شبکه و توقف سرمایهگذاری در زیرساختهاست.
برای رسیدن به توازن در تولید و مصرف برق تا سال ۱۴۰۸، باید ظرفیت نیروگاهی کشور از ۹۳ هزار به ۱۳۰ هزار مگاوات برسد؛ یعنی ساخت ۳۷ هزار مگاوات نیروگاه جدید.
برآوردها نشان میدهد اجرای این طرح نیازمند ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری است؛ رقمی معادل چند سال بودجه عمرانی کشور.
برای جبران بحران برق، با احتساب قیمت امروز دلار، ایران به ۱۸۴۰ تا ۲۳۰۰ همت سرمایهگذاری نیاز دارد؛ یعنی ۳ تا ۴ برابر بودجه عمرانی سال ۱۴۰۴ که ۵۶۰ همت تعیین شده است. بهعبارتی، اگر سه تا چهار سال تمام بودجه عمرانی فقط صرف برق شود، تازه به تعادل میرسیم.
همزمان با قطعی برق در ایران، مقامهای دولتی از افزایش ظرفیت نیروگاههای خورشیدی ایران به ۲ هزار مگاوات خبر دادند و برنامهریزی برای افزایش آن به ۷ هزار مگاوات خبر میدهند.
من نمیتوانم به طور مستقل این آمار را تأیید یا رد کنم؛ اما همزمانی این اخبار با بحران ناترازی برق، ممکن است این تصور را ایجاد کند که انرژی خورشیدی میتواند کسری تراز برق در ایران را جبران کند؛ که تصور درستی نیست.
طبق برآوردهای موجود، کسری تراز برق در ایران حدود ۲۵ هزار مگاوات است، در حالی که کل ظرفیت اسمی طرحهای دولتی برای توسعه نیروگاههای خورشیدی حدود ۷ هزار مگاوات است. این تازه ظرفیت اسمی نیروگاههای خورشیدی است، وگرنه بهرهوری واقعی به مراتب کمتر از این است.
اگر خوشبینانه فرض کنیم ظرفیت موثر پیک نیروگاههای خورشیدی حدود ۴۰ درصد باشد، در این صورت برای جبران کسری ۲۵ هزار مگاوات برق، ایران به بیش از ۶۰ هزار مگاوات نیروگاه خورشیدی احتیاج دارد؛ چیزی حدود ۳۰ برابر ظرفیت موجود و ۹ برابر هدفگذاری دولت تا پایان سال.
طبق آمار سال ۲۰۲۴ در کل دنیا تنها در پنج کشور چین، آمریکا، هند، آلمان و ژاپن ظرفیت نیروگاههای خورشیدی بیش از ۶۰ هزار مگاوات است که این کشورها هم در نهایت موفق شدهاند بین ۶ تا ۱۵ درصد نیاز خود را از انرژی خورشیدی تامین کنند.
تردیدی در ظرفیت بالای ایران برای توسعه انرژی خورشیدی نیست، اما این نافی این واقعیت نیست که توسعه نیروگاههای خورشیدی نمیتواند به تنهایی مشکل ناترازی برق در ایران را حل کند.