محمد حیدری جیبری _ وقتی نام خوزستان به میان میآید، ذهن بسیاری از ایرانیان به سمت نفت، فولاد، نیشکر، رودخانهی کارون و تاریخ کهن این سرزمین میرود. اما در سالهای اخیر، تصویر دیگری نیز به این استان گره خورده است: آسمان خاکستری، طوفانهای گرد و غبار، دود ناشی از سوخت مازوت و شعلههای مزارع نیشکر. برای بسیاری از شهروندان خوزستانی، نفس کشیدن سادهترین حق انسانی، به سختترین مبارزه روزانه تبدیل شده است.
این مقاله تلاش دارد ابعاد گوناگون این بحران را بررسی کند؛ از ویژگیهای اقلیمی و گرد و غبار گرفته تا نقش صنایع، تالابها، و راهکارهایی که میتواند آیندهای بهتر را رقم بزند.
۱. چهرهی گرم و خشن آبوهوای خوزستان
خوزستان در کمربند گرم زمین قرار دارد. تابستانهای طولانی و داغ آن، که گاه به ۵۰ درجه سانتیگراد میرسد، زندگی روزمره را دشوار میسازد. زمستانها اما معتدل و دلپذیرند. همین ویژگی باعث شده است که خوزستان به سرزمین تضادها معروف شود: گرمای طاقتفرسا در کنار خاک حاصلخیز و منابع آبی ارزشمند.
تالابها و رودخانهها نقش اساسی در تعدیل این اقلیم داشتهاند. اما در دهههای اخیر، سدسازیهای گسترده و کاهش ورودی آب، این تعادل را بر هم زده و خوزستان را در معرض گرد و غبارهای مکرر قرار داده است.
۲. گرد و غبار؛ مهمان ناخواندهای که ماندگار شد
پدیدهی ریزگرد در خوزستان دیگر یک رویداد مقطعی نیست، بلکه به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شده است. این ریزگردها از دو منبع اصلی نشأت میگیرند:
منشأ داخلی: خشک شدن تالابها، بیابانزایی و نابودی پوشش گیاهی، زمینهای وسیعی را به کانون تولید گرد و غبار بدل کرده است.
منشأ خارجی: عراق، سوریه و حتی بخشهایی از عربستان، با زمینهای خشک و بدون پوشش گیاهی، منبع دائمی گرد و غبار برای ایراناند. وزش بادهای غربی کافی است تا این ذرات ریز به آسمان اهواز و دیگر شهرهای خوزستان منتقل شوند.
نتیجه آن است که شاخص آلودگی هوا در برخی روزها به چندین برابر حد مجاز میرسد و مدارس، ادارات و فرودگاهها تعطیل میشوند.
۳. مازوت؛ سوختی ارزان، هزینهای سنگین
در کشوری که دومین ذخایر گاز جهان را دارد، استفاده از مازوت در نیروگاهها و صنایع خوزستان به طنزی تلخ شباهت دارد. مازوت، سوختی سنگین و آلاینده است که در فرآیند احتراق، دیاکسید گوگرد و ذرات معلق فراوانی آزاد میکند.
پیامدهای استفاده از مازوت:
افزایش بیماریهای تنفسی و قلبی
تشدید بارانهای اسیدی و آسیب به کشاورزی
آلودگی بصری و بوی نامطبوع
مردم خوزستان بارها پرسیدهاند: چرا باید در سرزمینی که بر روی دریای گاز قرار دارد، نفسهایشان با دود مازوت تنگ شود؟
۴. نیشکر؛ طلای شیرین با بهایی تلخ
صنعت نیشکر از افتخارات کشاورزی خوزستان محسوب میشود. اما شیوهی برداشت سنتی آن که با سوزاندن مزارع همراه است، هوای استان را در فصل برداشت بهشدت آلوده میکند.
دود غلیظ ناشی از این آتشسوزیها، علاوه بر تهدید سلامت مردم، چهرهی شهرها را سیاه و کدر میسازد. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان، روشهای مکانیزه جایگزین این شیوه شده است، در خوزستان همچنان دود نیشکر، همسایهی ناخواسته خانههای مردم است.
۵. هورالعظیم؛ تالابی در آتش
هورالعظیم، شریان حیاتی جنوب خوزستان، در سالهای اخیر با بحران خشکسالی و کاهش حقآبه روبهرو شده است. خشک شدن بخشهایی از تالاب، نهتنها زیستگاه پرندگان و ماهیان را نابود کرده، بلکه زمینهساز آتشسوزیهای گسترده در پوشش گیاهی تالاب شده است.
دود برخاسته از این آتشسوزیها کیلومترها دورتر قابل مشاهده است و بارها موجب شکایت مردم اهواز و شهرهای اطراف شده است. این دود بهویژه در شبها و صبحگاهان، تنفس را برای مردم دشوار و غیرممکن میکند.
۶. مردم؛ قربانیان خاموش
شهروندان خوزستانی، سالهاست که با مشکلات تنفسی دستوپنجه نرم میکنند. افزایش مراجعه به بیمارستانها در روزهای آلوده، مصرف بیشتر داروهای تنفسی، و حتی مهاجرت برخی خانوادهها از استان به دلیل شرایط زیستمحیطی، همه شواهدی از فشار مضاعف بر مردم است.
کودکان، سالمندان و بیماران قلبی–ریوی بیش از همه آسیبپذیرند. اما در نهایت، همهی مردم خوزستان، از کشاورز روستایی تا کارمند شهری، بهای آسمان خاکستری را میپردازند.
۷. چرا بحران پابرجاست؟
عوامل متعددی دستبهدست هم دادهاند تا وضعیت خوزستان بهبود نیابد:
سوءمدیریت منابع آبی و بیتوجهی به حقآبه تالابها
اولویت اقتصاد بر سلامت در تصمیمات مربوط به صنایع و سوختها
نبود زیرساختهای مقابله با بحران مانند فیلترهای صنعتی و کمربندهای سبز
ضعف قوانین محیط زیستی و اجرای ناقص آنها
این عوامل سبب شدهاند که بحران زیستمحیطی خوزستان از یک مشکل محلی فراتر رفته و به موضوعی ملی تبدیل شود.
۸. صداهای اعتراض و هشدار
در سالهای اخیر، رسانهها، فعالان محیط زیست و حتی پزشکان بارها نسبت به شرایط ناپایدار خوزستان هشدار دادهاند. اعتراضهای مدنی مردم نیز نشاندهندهی خستگی و ناامیدی از تکرار مشکلات است.
کارشناسان پیشنهاد دادهاند:
تغییر سوخت صنایع به انرژیهای پاک
احیای تالابها و مدیریت صحیح منابع آب
ممنوعیت سوزاندن نیشکر و جایگزینی روشهای مدرن
گسترش کمربندهای سبز و جنگلکاری در حاشیه شهرها
۹. چه باید کرد؟
راهحلها روشناند، اما نیازمند ارادهای جدی برای اجرا هستند:
1. احیای تالابها: با تأمین حقآبه هورالعظیم و شادگان، میتوان بخش زیادی از گرد و غبار محلی را مهار کرد.
2. تغییر در سوخت نیروگاهها: جایگزینی مازوت با گاز طبیعی یا انرژیهای تجدیدپذیر.
3. مدرنسازی صنعت نیشکر: استفاده از ماشینآلات برای برداشت به جای سوزاندن.
4. تقویت زیرساختهای سلامت: ایجاد مراکز درمانی ویژه بیماریهای تنفسی.
5. آموزش و فرهنگسازی: افزایش آگاهی عمومی و فشار اجتماعی بر صنایع و مسئولان.
کلام آخر
خوزستان، استانی که روزگاری بهعنوان سرزمین رودها و نفت شناخته میشد، امروز بیش از هر چیز با آسمان خاکستریاش شناخته میشود. گرد و غبار محلی و وارداتی، دود مازوت، شعلههای نیشکر و آتش هورالعظیم، زندگی را برای مردم به کابوسی روزانه تبدیل کردهاند.
اما این بحران سرنوشت محتوم خوزستان نیست. تجربهی دیگر کشورها نشان میدهد که با مدیریت علمی و ارادهی سیاسی میتوان بر چنین مشکلاتی غلبه کرد. اگر امروز برای احیای تالابها، تغییر سوخت صنایع، و اصلاح شیوههای کشاورزی اقدام نشود، فردا شاید خیلی دیر باشد.
هوای پاک، نه یک خواستهی لوکس بلکه حقی بنیادین برای مردم است. خوزستان، با همهی ظرفیتهایش، سزاوار آسمانی آبی و هوایی پاک است. بازگرداندن این حق، وظیفهای است بر دوش همهی ما؛ از مسئولان ملی گرفته تا صنایع و خود شهروندان.