محمد مالی ـ مردم ایران اینستابازند یا بهتر و کاملتر این است که بگوییم تصویری و چشمیاند و البته موج هر چه در آن فضای دیداری ترند و پُربازدید میشود بهزودی جامعه را درمینوردد. از این روست که با قاطعیت میتوانیم بگوییم «شهرام گودرزی» پدیده این روزهای فضای مجازی ایرانی است، چرا که به هر صفحه و پیج و کانالی که سر میزنید میتوانید ردّ پایی و اثری از او ببینید. نکته این است که شهرام گودرزی اما پدیده نوپیدایی نیست. او سالهاست که به واسطه کارگاه کلاردشت و مجسمه بزرگی که از کوروش در آن ساخته و تراشیده است، کم و بیش چهرهای آشناست. اما چه شده که حرکت او برای پیادهروی 1200 کیلومتری به مقصد پاسارگاد و مقبره کوروش در این برهه زمانی، اینگونه و چنین ضریب رسانهای خورده است و توجه و چشم میلیونها نفر را به این سفر جلب و دوخته است و گودرزی را در قامت کاراکتر یک قهرمان تجلی بخشیده است.
حقیقت این است که بهنظر میرسد جامعه و حتی ساختار دولت و حکومت در ایران، پس از جنگ دوازده روزه تحمیلیِ فرقه صهیونی با المانها و نشانههای ملّی ایرانی، آشتی کرده و تابوی پرداخت به کنشهای ملیگرایانه در ایران شکسته شده است. من این بازگشت به ملیت را گونهای ارجاعبرونمتنی میدانم که البته واپسگرایی نیست چرا که احیاء امر ملی مبتنی بر نیازسنجی تاریخی رخ داده است. از سوی دیگر، قابل پنهان و انکار نیست که اندیشهای در این چند دهه، به بهانه رجحان رهیافتهای دینی، مولفههای ملی را به محاق برد. متدی که البته خدمت به ساحت دین نبود. چرا که میان دین یا بهتر است بگوییم اسلامیت و ایران، یا اسلام و ملیت ایرانی، نهتنها تضاد و دوگانگی نیست بلکه به شهادت تاریخ میتوان در باب خدمات متقابل اسلام و ایران و تأثیر شگرف و عمیق این دو بر هم، دهها و بلکه صدها کتاب نوشت. حقیقتاً تحقیر ملیگراییِ ایرانی و تخفیف و تنزل آن در این سالها، خدمت به ایران نبود. ایران را به مثابه انداموارهای پندارید که اگر اسلام و خاصه شیعه سیمان مقوم ساختمان ایران باشند، با آجرهایی از اقوام، لهجهها و مناطق گوناگون، روح تاریخی این ساختمان، ایرانیت آن است. پسوند و پیشوند هویتبخش همه ما که با وجود اختلافها، ایران، چون نخ تسبیحی، گرد هم آورده است. پیادهروی شهرام گودرزی اما بیارتباط به جنگ دوازده روزه نیست. در این جنگ، روح ملیگرایی و غول ملی در ایران بیدار شد. سرو ریشهدار در تاریخ سربرآورد، خون باستانی جوشید و دوشادوش کاربست شیعی که شهادت و جهاد را در جان ایرانیان تزریق کرده است، نقشه پیچیده خصم را نقش برآب ساخت.
روشن است که انسان ایرانی، اگر میخواهد به مجد و عظمت پیشین دست یابد، باید در مسیر شدن تاریخیاش، دچار دشواری خودپالایی شود؛ البته اگر بییماری مزمن خودشیفتگی و اختلال نارسیسیسم کهنه او بگذارد.
شهرام گودرزی نشانهای است که میتواند نوک کوه یخ باشد. غول ملی را پاس بداریم. آن را فرصت بدانیم. تعریف ایرانیت در برابر اسلامیت، تحریف است. ایران قوی، دو بال دارد. بال ایرانی، بال اسلامی. پرنده با حرکت هر دو بالاش پرواز کرده و اوج میگیرد. همین.