حسن دادخواه _ در حالی که رعایت اخلاق انسانی در همه حرفهها، امروزه به دانش با زیر رشتههای گوناگونی درآمده است و برای نمونه، اخلاق سیاسی، به عنوان شعبهای از اخلاق حرفهای، میکوشد حتی در حوزه و عرصه رقابت بر سر قدرت، تا انسانها، اخلاق و حقوق طرف مقابل را رعایت کنند، ولی با این وجود، روز به روز شاهد بیحیائی و بیشرمی در این مقوله هستیم.
از بیحیائی و بیشرمی نتانیاهو، که مردم گرسنه غزه را در هنگام دریافت غذا به رگبار میبندد تا پوتین که کودکان و زنان بیپناه اکراینی را به اسارت گرفته و در اسارت نگه داشته است تا حاکمی که حاضر نیست پیامدهای سیاستهای نادرست خود را به گردن بگیرد و دائم با فرافکنی، و با نادیده گرفتن سازوکارهای متعارف، دیگران را به رفع مشکلات فرا میخواند و خود همچنان بر سیاستهای نادرست پامی فشارد، همه و همه گرفتار بیحیایی و بیشرمی در عرصه سیاستورزی و حکمرانی هستند و با آسودگی جلو دوربینها و در چشم میلیونها بیننده با بیحیایی همچنان از مواضع خود دفاع میکند و به نقد و اندرز ناصحان اعتنا و توجهی نمیکند!
علت بیحیایی و بیشرمی آنان چیست؟
آیا نمیدانند و مطلع نیستند که همه سخنان گذشته و حال آنان در معرض دید و تماشای جهان و مردمان هممیهن قرار دارد؟
آیا دچار فراموشی میشوند که پیشتر چه سخنانی گفتهاند؟
آیا بینندگان و شنوندگان و مخاطبان را انسانهای بالغ و فهیم نمیدانند؟
آیا خودپسندی و خودخواهی و تکبر موجب اتخاذ این روش و اخلاق شده است؟
آیا نمیدانند که آگاهان بر علوم اقتصادی، سازوکار رونق بخشیدن بر کسب و کارها و رسیدگی به معیشت مردم را به نیکی میدانند و الزامات دستوری، برای بهبودی اوضاع کافی نیست؟
علت عدم پاسخگویی به مردم و مخاطبان و خود را به معصومیت و بیاطلاعی زدن و مدیران میانی را مقصر جلوه دادن نیز از نشانههای بیحیائی و بیشرمی است!