محمد شریفی ـ به عنوان یک فعال رسانهای، بارها از سوی مردم عادی از من پرسیده میشود:
«چرا بعضی از رسانهها و محافل محلی به جای تمرکز بر دستاوردهای مشترک، بیشتر به بازتاب ناکامیها و اختلافات میپردازند و چرخه بیاعتمادی را تشدید میکنند؟»
اگرچه پاسخ دقیقی ندادهام، در این نوشتار میکوشم در حد بضاعت اندک خود، این معضل را آسیبشناسی کنم.
نخست باید بپذیریم که در طی ۲۰ سال اخیر، در خوزستان نظم مدیریتی یکپارچهای ایجاد نشده است. این خلأ موجب شده رسانهها و محافل محلی، به جای برجستهکردن دستاوردهای مشترک، بیشتر روی نقاط ضعف و اختلافات متمرکز شوند و بیاعتمادی را در جامعه تقویت کنند.
من جامعه رسانه را مقصر نمیدانم، بیشتر تقصیرها متوجه دولتهاست که در نظم مدیریتی استان چارهاندیشی نکردهاند.
تجربه نشان داده دولتهای اصولگرا با ابزارهای کنترل، رسانهها را مدیریت میکنند؛ در مقابل، دولتهای اصلاحطلب با تساهل و پرهیز از شکایت علیه منتقدان، فضای بازتری ایجاد میکنند. همین آزادی نسبی کافی است تا رسانهها حضور و نمود بیشتری پیدا کنند.
با روی کار آمدن دولت پزشکیان، انتظار میرفت نسیم تغییر در مدیریت خوزستان بوزد؛ اما واقعیت این است که پس از تغییر چهرهها، صدای چندصدایی و حتی ناسازگاری به گوش میرسد. انتصابات شتابزده ،چه در دولت فعلی و چه در دولتهای پیشین ، تحت فشار محافل سیاسی و نه براساس شایستهسالاری، مدیرانی را کنار هم نشانده که نه تنها همداستان نیستند، بلکه هر یک به نوای خود مشغولاند.
بخش عمدهای از مدیران دولت قبل همچنان بر صندلی قدرت تکیه زدهاند. تجربه مدیریت شهری نشان داد که حذف یا برکناری آنان تقریباً ناممکن است. نتیجه، فضایی است که تصمیمی در اتاقی صادر و در اتاقی دیگر نقض میشود؛ به جای همافزایی، موازیکاری و کارشکنی پنهان شکل میگیرد.
در چنین شرایطی، اعتماد و همراهی مردم آرامآرام فرسوده میشود. شهروند خوزستانی که سالها با ریزگرد، کمآبی، بیکاری و وعدههای نافرجام دستوپنجه نرم کرده، امروز میپرسد: «دولت پزشکیان تاکنون چه دستاوردی برای این استان داشته است؟»
این پرسش، نه گلایهای ساده، بلکه هشداری جدی است. ناامیدی، چون سیلی خاموش، وقتی در جان جامعه نفوذ کند، نه تنها مشارکت مدنی را میخشکاند، بلکه استعدادهای انسانی را به مهاجرت و بیتفاوتی سوق میدهد.
اگر دولت پزشکیان میخواهد برگ زرینی در کارنامه خوزستان ثبت کند، باید هرچه سریعتر از شعار عبور کرده و برنامههای مدون، شفاف و قابل اجرا را عملیاتی کند؛ در غیر این صورت، ناهماهنگی امروز به شکافی عمیقتر بدل خواهد شد.
پیشنهادهایی برای برونرفت از بحران مدیریتی
الف: خوزستان به مدیرانی منسجم، با چشماندازی روشن و پاسخگو نیاز دارد.
ب: پس از تغییر دولت، بسیاری از انتصابات با فشار گروههای ذینفوذ انجام شد که نتیجه آن، حضور مدیرانی با رویکردهای متناقض در رأس دستگاههاست.
ج: ایجاد محور مدیریتی مقتدر
مرجعی توانمند برای جمعبندی نظرات، حل اختلافات و ترسیم خطمشی مشترک ضروری است؛ یک اتاق فکر منسجم میتواند این نقش را ایفا کند.
د: تضعیف باور عمومی به کارآمدی مدیریت محلی، پاشنهآشیل توسعهنیافتگی خوزستان است و باید با شفافیت و عملکرد مؤثر ترمیم شود.
ه: دولت پزشکیان تاکنون به دلیل محدودیتهای ساختاری و فشارهای سیاسی، نتوانسته نظم مدیریتی یکپارچه ایجاد کند؛ این چالش باید با اراده و حمایت ملی برطرف شود.
و: دلالها و کارچاقکنهای سیاسی باید افشا و سرجای خودشان نشانده شوند.