محمد مالی _ جامعه ایرانی به معنای اجتماعی آن که شامل کلونیهای جمعیتی با هسته مرکزی نهاد «خانواده» است، حال و روز خوبی ندارد. یکی از جوانترین کشورها که تا سالها باعث رشک دیگران و مایه مباهات کسان بود، در سایه ناکارآمدی و سوءمدیرتهایی که امروز ترسیم و پیشبینیپذیری آینده کشور را ناممکن ساخته و بهجای امید؛ یأس را در اتمسفر جامعه پراکنده است، در حال قرار گرفتن در زمره پیرترین کشورهاست.
همین حالا که این مقاله قلمی میشود؛ 17 میلیون ایرانی زیر 45 سال هنوز ازدواج نکردهاند. 14 درصد از زنان و 4 درصد مردان بالای 45 سال نیز ازدواج نکردهاند. در گروه سنی زیر 45 سال هم قریب 10 میلیون مرد و 8 میلیون زن هنوز مجرد هستند. تحلیل این آمارها خبر از وقوع یک سونامی بزرگ متشکل از سالمندان و کهنسالان در ایران و در آینده نزدیک میدهد. گزارهای تلخ که توسعه ایران را هدف قرار میدهد و طراوت و شادابی را از آینده این کشور میگیرد. این در حالی است که نسخه نظام تقنینی ایران برای جلوگیری از وقوع این بحران جمعیتی، قانونی بود بهنام حمایت از خانواده و جوانی جمعیت که مانند تجویز مُسکن برای بیمار دچار مریضی صعبالعلاج به شمار میرفت و نشان داد هنوز هم برای حل بحرانهای واقعی و بزرگ و زخمهای عمیق، به راهحلهای سطحی و مقطعی و شعاری روی میآوریم که اگر بیماری را تشدید نکند و اگر بحران را تسریع نکند، قطره آبی است روی آتشی که دارد دامن یک جامعه و یک کشور را میگیرد.
حقیقت این است که پیری جمعیت ایران، هنوز هم دغدغهی جدی کارگزاران و تصمیمسازان این کشور نیست! انگاری سالهای سخت تحریم و روزگار سیاه تورم و گرانی، همه را درگیر و البته گیج کرده است و اتاق فکر اجتماعی کشور ـ اگر چنین هسته نرمافزاری وجود داشته باشد ـ دچار اختلال در تصمیمگیری بههنگام و بیماری اولویتنشناسی شده است. چرا که امروز مهمترین ناترازی که قطعاً از ناترازی انرژی اهمیت بیشتری دارد، ناترازی جمعیتی است. کشور بدون جوان، فرسوده، ورشکسته و بیآینده است. سوخت توسعه، نیروی انسانی است که پیشبرنده و تحولساز است. امکان، ظرفیت، نبوغ و انگیزه نیروی انسانی است که کشورها را میپالاید، در مسیر اصلاح و پیشرفت میاندازد و در اقتصاد و سیاست و حتی حوزه نظامی و امنیتی به عنوان یک توان مزیتی محسوب میشود.
افزون بر این، درد اصلی اینجاست که برخی که در ردیف موثرین و بانفوذان نظام تصمیمسازی کشور قرار میگیرند به بهانه وجود مشکلات معیشتی یا رفاهی که مجموعهای از امکانات عمرانی، آموزشی و بهداشتی تا خدماتی و آمایش سرزمینی را در برمیگیرند در حال عادیسازی کاهش جمعیت کشور متناسب با منابع کمّی که امروز وجود دارد، میباشند! این در حالی است که ناترازیهای امروز قرار نیست همیشگی باشند، کشور قرار نیست در چنبره ناکارآمدی و سوءمدیریت بماند، فردا برای ایرانی که در تاریخ بلند و کهناش، فراوان بحران را شکسته و از بسیار فرودها عبور کرده و به فردا سلام داده، حتماً روشن است. در آن فردایی که خورشید به ایران میتابد و بهتدبیر و خرد، ناترازیها از بین میرود، کاهش جمعیت، پیری جمعیت و نبود روح معجزهگر جوانی، آسیبزاست، امروز فکر آن فردا باشیم. همین.