حسن دادخواه _ با پایان جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، همه رسانههای دولتی و مقامات حکومتی و نیز فضای رسانههای مجازی، اعتراف و تأکید نمودند که انسجام ملی ایرانیان در درون و بیرون از کشور با محکوم کردن حملات رژیم صهیونیستی از یک سو و فراموش کردن موقت گلایههای داخلی از دولت و حکومت، توانست در روحیه دادن به نیروهای نظامی در رودررویی برابر با حملات اسرائیل، نقش موثری داشته باشد!
اعتراف و تأکید به انسجام ملی ایرانیان از سوی دولت و حکومت ایران، این تصور را به وجود آورد که حکومت بنا دارد پس از این، توجه بیشتری به خواستههای مردم داشته باشد و رضایت آنان را بیش از گذشته جلب نماید.
از این رو بود که دستههایی از نویسندگان و احزاب و رسانهها، کوشیدند از فضای نسبتاً متفاوتی که در کشور به وجود آمده جهت بازتاب خواستهها و پیشنهادات عمومی خود در عرصههای گوناگون استفاده کنند با این امید که پیشنهادها و برونرفتها مورد توجه و اهتمام جدی قرار گیرد!
شوربختانه با برخورد حذفی و منفی و گاهی تهدیدآمیز، این امید مدت زیادی دوام نداشت و روشها و شیوههای شکست خورده در حذف کردن از صحنه تصمیم سازیها، فضای رخوت دوباره به جامعه بازگشت بدون توجه به مجموعه پیشنهادات جامعه مدنی و افراد مستقل و دلسوز در داخل و بیرون از کشور!
براین پایه، هم سیاستهای داخلی؛ هم سیاستهای خارجی بدون کوچکترین اصلاح و تغییر، که میتوانست ایران را به فصل جدیدی وارد بکند، در همان ریل و مسیر نادرست به حرکت خود ادامه داد. این در حالی است که وضعیت اقتصادی کشور، که حاصل همان سیاستهای نادرست است، روز به روز مردم را زیر فشار تورم و کاهش ارزش پول ملی در رنج و عذاب و سختی زندگی گرفتار نموده است!
در راستای حفظ انسجام ملی انتظار میرفت که با جلب رضایتمندی مردم، انسجام و پشتیبانی آنان از میهن و کشور عزیز روز به روز و احیاناً در جنگهای آینده هر چه قویتر شود ولی پاسخ سرد حکومت به این انسجام ملی در حدی ناراحت کننده بود که بیم آن میرود در دفعات بعدی، پشتیبانی و حمایت ملی و فراگیر مردم از کارگزاران و مقامات برداشته شود!
تحزب و کوشش برای تقویت احزاب به عنوان یک واسط میان مردم و حکومت میتواند گام بلندی در تقویت رضایتمندی و مشارکتپذیری مردم در برابر حکومت شود.
اهالی و اعضای احزاب به نیکی میدانند که تحزب در ایران بهرغم پیشینه یکصد و اندی سال، همچنان در محاق قرار دارد ولی با این وجود از حداقل فرصت برای رسیدن به حداقلهای ممکن باید بهرهگیری نمود!
از سوی دیگر، بیاعتنایی مستمر به درخواستها و خواستههای احزاب که برخاسته از روح جمعی جامعه است، میتواند مقدمات دلسرد کردن مردم و به حاشیه راندن نخبگان و منتقدان را در پی داشته باشد!
کنارهجویی و در حاشیه رفتن مزمن نخبگان، حکومت را از دستههای افراد تولید کننده فکر و ایده تهی و فقیر میگرداند و به گذر زمان، حکومت بدون پشتوانه فکری و اندیشهورزی در گردابی از مشکلات گرفتار میشود!