زمان شهاوند _ خوزستان از دو جهت پیشی گرفته است؛ خوشبختانه از ثروت ملی، بدبختانه از بیکاری منطقهای.
خوزستان پُر از منابع و ثروت با بالاترین درصد بیکاری! هیچ عقل سلیمی باور نمیکند.
ریشهی فاصلهی بیش درصد بیکاری استانها نسبت به هم؛ علتها کجایند؟!
پاسخ به این پرسش با قلم و نگاههای متفاوت زاویههای کور و مستور از نظرها را در این مسیر تا اندازهای باز میکند.
دقیقاً نگاه محلی، منطقهای دولتمردان خصوصاً نمایندگان مجلس در کل نقش اصلی در این مقوله و پیشامد ناگوار را داشته است.
نماینده و یا دولتمرد ملی داریم ولی کم. شیوهی نماینده شدن نماینده و یا انتصاب مسئول بینقص نیست. نماینده به مردم قول و قرار میدهد که از ریز تا درشت امور آنان را انجام دهد و مشکلات حوزه مربوطه را برطرف کند و رأی میگیرد.
برای نیل به این اقوال و اهداف، خود را به آب و آتش میزند تا به هر رقمی شده، حتی خارج از قانون، با توسل به این و آن بودجه و تصمیمی را نصیب حوزه انتخابیه خود نمایند. فکر میکنید کدام نماینده پیروز این میدان میشود. طبیعی است آن نماینده یا مسئول موفق میشود که نفوذ و قدرت بیشتری در رأس حکومت و یا دولت و سازمانها و وزارتخانهها دارد. دسترس است که آمار وزرا اخذ گردد که مربوط به کدام استانها هستند! روسای جمهور و مجلسین چطور! مجموعه ده پانزده استان جنوبی اگر یک نیروی کلیدی داشته باشند! استانی دیگر کمتر مسئولی حتی در سطوح میانی مدیریتها هم ندارد. کما اینکه خیلی از تصمیمات و اقدامات داخل در این فکر و نگاه باعث تخریب منافع و مصالح ملی شده است. احداث سد غیرکارشناسانه، فرودگاه بیمصرف، احداث ذوب آهن در کویر، حفر هزاران چاه آب در یک منطقه که محیط زیست را بر هم زده و فشار بیش از حد به آبهای زیرزمینی زده، افتتاح بزرگترین شرکتها و پروژهها در نقاطی که اصلاً همخوانی با آن محیط را ندارند و نباید باشند، کشاندن جاده و برق و آب به مناطقی که توجیه اقتصادی ندارند. احداث تأسیسات هستهای حتی اگر در کنار و یا نزدیک شهر و منازل مسکونی باشد. چون احزاب حضور ندارند، سیستم کارآمد نیست و امور برنامهمحوری اداره نمیشوند لذا عدالت در توزیع چرخهی مدیریت، اختصاص بودجه، اشتغالزایی و رفع مشکلات کم و بیش معطوف به این نگرشها بوده است.
آرزوی نگاه ملی به مسایل در این کشور از آن آرزوهای دیرینه بوده و هست که هنوز تحقق نیافته.
نگاهی اجمالی به درصد بیکاری در استانهای جنوبی و جنوبشرقی، غربی که خوزستان در رأس آنهاست نسبت به مجموعهای از استانهای مرکزی یا شمالی، شمالشرقی و غربی یک چرای دیگر را پیش میآورد. فراوانیهای آماری دیگری لازم میآید.
بُعد مسافت و نزدیکی و دوری استانها از مرکز تصمیمگیری که نشان دیگری میدهد چنانکه درصد بیکاری از مجموعه استانهایی که نزدیک به مرکز هستند، نسبت به سایر، درصد پایینتری دارند. نقش مدیریت محلی و ایفای وظایف بدون افت و غفلت هم مهم است. استان اردبیل با استان آذربایجانشرقی و غربی در یک جغرافیای بههم چسبیده با یک فرهنگ و داشت زمین، آب وخاک هموزن، اما درصد بیکاری با اختلاف واضح. استانهای مازندران و گیلان و گلستان در یک خط زمینی و آسمانی و آب و هوایی هستند؛ درصد بیکاری اینچنین و آنچنان.
یک نکته دیگر باز هم کلی؛ مسئولان این دوره از زمان حکومتداری در ایران باید بر این واقف باشند که دوران حکومت و یا صدارت به شیوههای قائم مقامی گذشته، سازگار با نیازها و داشت و برداشتهای این زمان نیست. در دور جدید برای هر نهاد کار و وظیفهی ویژه مناسب با ساختار و اختیارات مخصوص خود تعریف شده است کافی است هر کس به وظیفه خود عمل کند.
نماینده باید بداند از ساعتی که وارد مجلس میشود دیگرفقط نماینده منطقه و محل خود نیست بلکه نماینده کلیتی بهنام ایران هستند فارغ از نگاه رسیدگی به مشکلات حوزهی انتخابیه، باید به مصالح عالیه کشور بیندیشد.